بازار فارکس
676بازدید
انواع مداخله بانک های مرکزی در بازارهای فارکس
1401/02/09
مقاله آموزشی

بانک های مرکزی، چه زمانی در بازار فارکس مداخله می کنند؟

بانک های مرکزی، اغلب در بازار فارکس مداخله نمی کنند. در واقع مداخله بانک‌ های مرکزی را می ‌توان نشانه ‌ای از ضعف اقتصادی قابل توجه یک ارز دانست. در نتیجه، مداخله بانک مرکزی معمولا تنها زمانی اتفاق می ‌افتد که ارز تحت نوعی بحران باشد. این بحران، می تواند یک بحران اقتصادی واقعی مانند بحران 2008 یا بحران یورو باشد. از طرف دیگر، می تواند یک حمله سفته بازانه باشد که یک کشور با آن مواجه است.

راه های متعددی وجود دارد که بانک های مرکزی می توانند در بازارها مداخله کنند. برخی از این راه ها نسبت به سایرین، به تعهد بیشتری نیاز دارند و همچنین موثرتر از بقیه هستند. در این مقاله، 4 نوع مداخله برجسته بانک مرکزی را فهرست کرده ایم.

 

چهار تکنیک

1. مداخله لفظی (کلامی): مداخله لفظی، یکی از تکنیک های اساسی است که بانک های مرکزی، برای مدیریت ذخایر فارکس خود، از آن استفاده می کنند. همانطور که از نام آن پیداست، تکنیک لفظی، بیشتر در مورد صحبت کردن است تا انجام عملی واقعی. در حین استفاده از این تکنیک، بانک ‌های مرکزی به طور فعال در مورد سطوح ارز هدف خود صحبت می ‌کنند و به رسانه‌ ها می ‌گویند که اگر ارز از یک نقطه خاص فراتر رود، ممکن است از طرف آنها، مداخله ای صورت بگیرد.

معامله گران و سایر فعالان بازار، از توان پولی بانک های مرکزی آگاه هستند و به همین دلیل، اغلب محدوده ارزی اعلام شده توسط بانک مرکزی، به رنجی تبدیل می شود که در آن، ارز، به طور خودکار و بدون دخالت بانک مرکزی، شروع به معامله می کند.

تکنیک لفظی، اساسا تکنیکی است که در آن، تهدید مداخله بانک مرکزی برای تنظیم مجدد نرخ ها استفاده می شود تا بدون هیچ مداخله ای، نرخ ها مجددا تنظیم شود! تکنیک لفظی، به ویژه زمانی موثر است که بانک ‌های مرکزی، به مداخله دوره ‌ای در بازارهای آزاد، شهرت داشته باشند.

2. مداخله عملی: تکنیک دیگری که بانک های مرکزی برای کنترل نرخ ارز خود استفاده می کنند، مداخله عملی نام دارد. این همان چیزی است که معمولا وقتی از اصطلاح مداخله بانک مرکزی استفاده می شود، برداشت می کنیم. در اینجا، بانک مرکزی عملا وارد بازار می شود و خرید و فروش ارز را طبق هدف خود آغاز می کند تا نرخ ارز را به نقطه خاصی برساند. معامله گران، نگران مداخله بانک مرکزی هستند زیرا هدف یک بانک مرکزی، پول در آوردن از طریق معامله نیست. آن ها، تا زمانی که بتوانند به هدف خود برسند، از از دست دادن پول کاملا راضی هستند! بنابراین، یک مداخله عملی می ‌تواند باعث کاهش قابل توجهی در ذخایر فارکس بانک ‌های مرکزی شود. به همین دلیل است که توصیه می شود از این سیاست کم استفاده شود.

3. مداخله مشترک (هماهنگ): یک مداخله مشترک، مانند ترکیبی بین مداخله لفظی و مداخله عملی است. اولا، همانطور که از نام آن پیداست، مداخله مشترک، مستلزم اقدام هماهنگ چندین بانک مرکزی است. بنابراین، چندین بانک مرکزی ممکن است شروع به افزایش نرخ ارزهای خاص در بازار کنند. سپس، به عنوان بخشی از اقدام هماهنگ، یکی از این بانک های مرکزی ممکن است در واقع مداخله عملی را برای اصلاح نرخ ارز آغاز کند، در حالی که سایر بانک ها ممکن است فعالیت لفظی خود را افزایش دهند. بنابراین، فعالان بازار، در یک آن، در معرض تهدید چند بانک مرکزی دارند. اگر قرار باشد چند بانک مرکزی به طور همزمان مداخله کنند، می توانند نرخ ارز در بازارها را در عرض چند دقیقه به شدت تغییر دهند.

مداخله مشترک، تنها زمانی صورت می ‌گیرد که بسیاری از بانک‌ های مرکزی هدف یکسانی داشته باشند، یعنی بخواهند نرخ ارز خاصی را کنترل کنند. معمولا تکنیک لفظی از طرف تمام بانک های مرکزی، نتایج مطلوب را می گیرد. ممکن است یک یا دو بانک مرکزی واقعا مجبور به مداخله شوند. با این حال، تنها در موارد نادر، چندین بانک مرکزی باید مداخلات عملی برای اصلاح نرخ ارز انجام دهند.

4. مداخله سترون شده (استریل شده): مداخله سترون شده، شکل دیگری از مداخله عملی بانک مرکزی است. اصطلاح «سترون کردن» از علوم پزشکی گرفته شده است. در این زمینه، به این معنی است که بانک مرکزی عملیاتی را انجام می دهد که بر نرخ ارز در بازار فارکس تاثیر می گذارد. با این حال، بانک مرکزی در عین حال اقداماتی را انجام می دهد تا اطمینان حاصل شود که هیچ یک از فعالیت هایش در بازار، هیچ تاثیری بر تجارت و معاملات داخلی اش نداشته باشد. بنابراین تا آنجا که به کشور مبدا مربوط می شود، به طور موثر مداخله را سترون می کند.

بیایید این را با کمک یک مثال درک کنیم. بیایید بگوییم که بانک فدرال رزرو، نگران کاهش ارزش دلار در برابر روپیه است و می خواهد برای تغییر این وضعیت، اقدام کند. در این صورت، بانک فدرال رزرو، روپیه را در بازار می فروشد و پول آن، دلار می خرد. این کار، منجر به دو نتیجه خواهد شد. اولا، عرضه روپیه را افزایش می دهد و ثانیا، عرضه دلار را کاهش می دهد. هدف بانک فدرال رزرو در بازار فارکس، محقق خواهد شد.

با این حال، این سیاست یک نتیجه جانبی نیز دارد. در نتیجه این معامله، تعداد دلار در اقتصاد امریکا به طور ناگهانی افزایش می یابد. این می تواند باعث تورم و سایر مسائل اقتصادی نیز شود. بنابراین، برای مقابله با این وضعیت، بانک فدرال رزرو، اوراق قرضه معین امریکا را در بازار می فروشد. در نتیجه، دلار را از بازار داخلی حذف می کند (اثر را سترون می کند). اکنون تعهد دولت، جایگزین دلار شده و در نتیجه، تورم و سایر آثار آن کنترل خواهد شد.