روانشناسی معامله‌گر
966بازدید
روانشناسی حدس و گمان در بازار فارکس
1401/02/13
روانشناسی حدس و گمان در بازار فارکس

 (speculation) در بازار فارکس نام دیگر معاملات فارکس است. هر معامله ‌گری، در هر برهه زمانی، حتی اگر تضمینی برای موفقیت در معاملات وجود نداشته باشد، حتماً روی گزینه «خرید» یا «فروش» کلیک کرده و بر اساس تحلیل ‌های خود به یک پوزیشن متعهد بوده است. متأسفانه بازار ممکن است دیدگاه بسیار متفاوتی نسبت به دیدگاه معامله گران داشته باشد و این می تواند لحظه ای از تفکر و تامل جدی را به ارمغان آورد.

این مقاله به دنبال بررسی برخی از این مسائل پیچیده است و به موضوعات زیر خواهد پرداخت:

  • حدس و گمان در بازار ارز به چه معناست؟
  • چه اتفاقی می‌افتد وقتی همه چیز اشتباه باشد؟
  • 4 نکته برتر برای کسب سود به سبک معامله گران موفق

 

حدس و گمان در بازار ارز به چه معناست؟

حدس و گمان در بازار ارز شامل خرید و فروش ارز با هدف کسب سود است. به دلیل عدم قطعیت در بازار فارکس، به آن حدس و گمان می گویند زیرا هیچ کس نمی تواند با اطمینان بگوید که آیا بازار صعودی خواهد شد یا نزولی. معامله گران احتمال هر یک از این سناریوها را قبل از انجام معامله ارزیابی می کنند.

چه اتفاقی می‌افتد وقتی همه چیز اشتباه باشد؟

بعد از اینکه یک استراتژی معاملاتی با محوریت حدس و گمان در فارکس را طراحی کردید و اصول بازار را یاد گرفتید، ابزارهای زیادی برای موفقیت در اختیار خواهید داشت. و اگر این موفقیت به دست نیاید، سوالات متعددی ممکن است به ذهن شما خطور کنند.

«آیا از استراتژی درستی استفاده می‌ کنم؟»، «آیا واقعاً می ‌دانم دارم چه کار می ‌کنم؟»

این سوالات یا تردیدها منحصر به فرد نیستند. اکثر معامله گران در برهه های زمانی متفاوت این افکار را تجربه کرده اند و یاد گرفته اند که چگونه بر آنها غلبه کنند. بیایید مستقیماً به این سوالات بپردازیم:

1) آیا از استراتژی درستی استفاده می‌ کنم؟

بسیاری از معامله گران این را در ابتدا متوجه نمی شوند که شرایط بازار با مرور زمان تغییر می کند. به‌ عنوان معامله گر بازار ارز، ممکن است هفته‌ ها را صرف تحلیل یک جفت ارز خاص کنید که در آن برهه زمانی با استراتژی شما مطابقت داشته باشد، اما این وضعیت احتمالاً تغییر خواهد کرد و به نظر خواهد رسید که شرایط به نفع شما نیست.

یک مثال عالی از این موضوع را می توان در مقایسه جفت ارز یورو/دلار در سال 2017 با وضعیت آن در نیمه اول سال 2019 مشاهده کرد.

در سال 2017، جفت ارز یورو/دلار بیشتر سال را در یک روند صعودی قوی به سر می برد. بک تست کردن استراتژی های معاملاتی وابسته به روند به طور طبیعی نتایج جذابی را به همراه داشت و هر معامله گر خردمندی به دنبال اعمال چنین استراتژی بود.

نمودار زیر تصویر بسیار متفاوتی از این جفت ارز را به نمایش می گذارد. یورو/دلار در شش ماه اول سال 2019 وارد معاملات رنج شده بود و کار را برای معامله گران تازه کار وابسته به روند دشوار کرده بود. میانگین متحرک 200 روزه قرمز رنگ این موضوع را به وضوح نشان می دهد زیرا بارها از قیمت عبور می کند اما هیچ سیگنال واضحی ارائه نمی دهد.

معامله گران باید مدتی را به تحلیل تغییر یا عدم تغییر شرایط بازار اختصاص دهند. ممکن است که استراتژی معاملاتی شما هیچ اشکالی نداشته باشد اما بازار دیگر ویژگی هایی که در وهله اول شما را به سمت آن جذب کرده بود را ندارد.

2) آیا واقعاً می ‌دانم دارم چه کار می ‌کنم؟

ناشناس: «شکست، اولین تلاش برای یادگیری است.»

پاسخ به این سوال دشوار است زیرا چنین پاسخی به دانش و آمادگی هر معامله گر بستگی دارد. از آنجایی که نمی توان به این سوال پاسخ داد، بهترین کار این است که اشتباهات دیگران را بررسی کنید، از آنها درس عبرت بگیرید و از انجام اشتباهات معاملاتی مشابه خودداری کنید.

آگاهی نسبت به اینکه کجا دچار اشتباه شده اید و سپس اقدام برای اتخاذ تدابیر لازم جهت رفع این اشکالات، اولین گام برای معامله کردن مانند معامله گران حرفه ای است.

4 نکته برتر برای کسب سود به سبک معامله گران موفق

1) اجازه ندهید ریسک رفتار شما را تغییر دهد

بزرگترین مانع روانی برای معامله گران، ضرردهی (و مفهوم زیان) است. برای معامله گران، درد بسته شدن یک معامله با ضرر بیشتر از هیجان کسب سود در یک معامله سوده (با همان حجم) است.

معامله گران برتر در درجه اول از مدیریت ریسک صحیح و مناسب استفاده می کنند. معامله گران می توانند در دو سوم کل معاملات خود سودده باشند و اما همچنان در صورت عدم استفاده از استاپ لاس، ممکن است کل سرمایه خود را از دست بدهند. یکی از دلایل این موضوع این است که معامله‌ گران اجازه می‌ دهند موقعیت ‌های ضررده به ضرردهی خود ادامه دهند، در حالی که به محض مثبت شدن معامله سودده، آن را می بندند. در این حالت، میزان ضرر بیشتر از سود می شود و این هرگز نباید اتفاق بیفتد.

یکی از روش های مدیریت احساسات این است که یک استاپ لاس دنباله دار (trailing stop) اعمال کنید یا زمانی که بازار به نفع شما حرکت می‌ کند، استاپ لاس خود را به صورت دستی تنظیم کنید. به این ترتیب، معامله گران می توانند با دانستن اینکه در حال رسیدن به سود هستند و اینکه هر حرکت بعد از این سطح سود محض محسوب می شود، آرامش پیدا کنند.

قبل از انجام معامله، بدانید که آمادگی پذیرش چه میزان ریسک را دارید و مطمئن شوید که نسبت ریسک به ریوارد شما حداقل 1:1 است.

2) هر روز با ذهنیت مثبت نمودارها را بررسی کنید

شما ناگزیر در فرآیند معاملات فارکس متحمل ضرر خواهید شد، اما نباید اجازه دهید این ضررها چارچوب ذهنی شما را تغییر دهند.

اکثر معامله گران ناامیدی حاصل از ضرردهی را هر چند وقت یکبار تجربه می کنند و این می تواند بسیار دلسرد کننده باشد. در نتیجه، آنها در تحلیل خود از میانبرهای گول زننده استفاده می کنند یا رویکرد خود را به کلی زیر سوال می برند. این هرگز به نتیجه خوبی ختم نمی شود.

بهترین راه برای داشتن ذهنیت مثبت در معاملات این است که به ضررها به همان شیوه ای که صاحب کسب و کار هزینه ها را می بیند، نگاه کنید. ضرر را صرفاً هزینه انجام معاملات حساب کنید. زیرا هنگامی که یاد گرفتید به میزان مورد نظر ضرر کنید و بعد از اینکه یاد گرفتید این ضررها را در محدوده کلی فرآیند معاملاتی قرار دهید، بزرگترین جنبه های روانشناسی معاملات را آموخته اید.

 

3) تعادل ظریف بین ترس و طمع را برقرار کنید

این دو محرک می توانند تأثیر زیادی بر نحوه زندگی ما، و نه فقط در معاملات، داشته باشند. هنگام معامله، ترس و طمع می توانند بسیار مضر و مخرب باشند، زیرا می توانند قضاوت شما را مختل کنند و منجر به تصمیمات بد شوند.

بیشتر انسانها وقتی در معامله ضرردهی قرار بگیرند، حریص خواهند شد. اگر قیمت بتواند به سطح اولیه خود بازگردد، مایل به حفظ دارایی خود خواهند بود. و هنگامی که در معامله سوددهی هستند، بیشتر انسان ها دچار ترس می شوند.

معامله گران باید بر این احساسات غلبه کنند و زمانی حریص شوند که از درستی تحلیل های خود مطمئن باشند. اگر ترس دارید، می توانید از استاپ لاس استفاده کنید که مبادا سرمایه و حساب معاملاتی شما از بین بروند.

4) اجازه ندهید اعتماد به نفس شما را از بین ببرد

پس از کسب موفقیت های متعدد، طبیعت انسانی اعتماد به نفس شخص را بالا می برد و این می تواند چیز خوبی باشد.

اما هنگامی که یک معامله گر وارد قلمرو «اعتماد به نفس بیش از حد» شود، عادات مخاطره آمیز ممکن است به رویکرد معاملاتی او نفوذ کنند؛ و هیچ آسیبی مخرب تر از تغییر قوانین معاملاتی صرفاً به این دلیل که معامله گر احساس می کند معامله او سودده خواهد بود، نیست.


بنابراین، معامله گران باید همیشه به دنبال ایجاد تعادل بین ترس و اعتماد به نفس بیش از حد باشند.