چهارشنبه سیاه سال 1992 به روز مهمی اشاره دارد که پوند، مورد حمله سفته بازان ارز قرار گرفت. این روز به دلیل این واقعیت که پوند یکی از قوی ترین ارزهای فیات در جهان به حساب می آمد، در بازارهای ارز تاریخسازی کرد. در واقع پوند، قبل از اینکه دلار قدرت بگیرد، ارز ذخیره جهان بود. از این رو این تصور که پوند می تواند مورد حمله سفته بازان در بازار خارجی قرار گیرد، به عنوان یک نظریه توطئه صرف بدون هیچ گونه محتوایی رد شد.
همچنین، چهارشنبه سیاه از این جهت بی سابقه بود که روزی بود که بازارهای آزاد، با دسترسی تقریبا نامحدود به پول و قدرت خلق پول بیشتر در صورت نیاز، با بانک مرکزی رقابت کردند و برنده شدند! در این مقاله، اتفاقاتی که منجر به چهارشنبه سیاه می شود را به تفصیل شرح می دهیم.
انگلستان به مکانیسم نرخ ارز اروپا می پیوندد
مکانیسم نرخ ارز اروپا، یک مکانیسم نرخ ارز برای ارزهای اروپایی بود که انتخاب کردند بخشی از این گروه باشند. ایده، کاهش نوسانات نرخ ارز بین ارزهای اروپایی بود. از این رو، مکانیسم نرخ ارز اروپا پیشنهاد کرد که ارزها باید آزادانه شناور شوند. با این حال، محدوده ای که آنها در آن شناور هستند باید از قبل تعیین شود. بنابراین، مکانیسم نرخ ارز اروپا به نوعی مکانیزم نیمه وابسته بود.
ارزش نرخ پوند، می تواند نسبت به مارک تغییر کند. با این حال، این تغییر فقط تا حد معینی مجاز خواهد بود. اگر بازار نرخ ها را فراتر از یک آستانه معین می برد، بانک های مرکزی با عملیات بازار آزاد خود وارد عمل می شدند و تضمین می کردند که نرخ ارز در حد مطلوب حفظ می شود.
با این حال، مشکل این بود که انگلستان با نرخی بیش از حد، به مکانیسم نرخ ارز اروپا پیوست. این تصمیم، علیرغم مخالفت های بانک های مرکزی آلمان، به طور یکجانبه توسط انگلیس اتخاذ شد. بنابراین، از لحظه پیوستن انگلیس به این مکانیسم، این احتمال وجود داشت که آنها مورد حمله قرار گیرند. با این حال، نخست وزیر انگلیس، بیشتر بر کاهش تورم متمرکز بود و از این رو، علیرغم چندین هشدار، با نرخ بالاتری به مکانیسم نرخ ارز اروپا پیوست!
اتحاد آلمان
مشکل، در سال 1992، زمانی که آلمان غربی با آلمان شرقی متحد شد، آغاز شد. آلمان شرقی از رفاه کمتری برخوردار بود و بنابراین هزینه اتحاد بسیار زیاد بود. اقتصاد آلمان به طور کلی آسیب دید و تورم در آلمان نیز شروع شد. برای جلوگیری از این امر، بانک های مرکزی آلمان سیاست پولی خود را تغییر دادند.
کاری که آلمانی ها انجام دادند با آنچه که هر بانک مرکزی دیگری انجام می داد تفاوتی نداشت. یکی از مهم ترین واکنش ها به افزایش تورم، افزایش نرخ بهره است. با این حال، مشکل این بود که مارک، به ارز پایه مکانیسم نرخ ارز اروپا تبدیل شده بود. تمام نرخ های ارز، به مارک نیمه وابسته شده بود. از این رو، آلمان با افزایش نرخ بهره خود مشکل خود را حل کرده بود. هرچند، در نهایت، مشکلات بزرگی برای سایر کشورهای عضو ایجاد کرد.
سقوط لیر
اولین قربانی افزایش نرخ بهره آلمان، لیر ایتالیا بود. مانند پوند، لیر نیز بیش از حد ارزش گذاری شد. اقتصاد ایتالیا در وضعیت بدی قرار داشت و بانک مرکزی ایتالیا به شدت در حال انجام اقداماتی برای حفظ ارزش لیر بود. بانک فدرال آلمان (بوندس بانک) نیز موظف شد طبق توافقنامه مکانیزم نرخ ارز اروپا، در این اقدام بازار به آلمان کمک کند. بانک مرکزی آلمان برای مدتی به ایتالیایی ها کمک کرد. با این حال، هنگامی که شروع به تاثیرگذاری بر عملیات داخلی آنها کرد، آلمانی ها از ارسال یک سیگنال بسیار خطرناک به سفته بازان در بازار دست کشیدند. سفته بازان اکنون می دانستند که بوندس بانک، فقط تا حدی با سایر اعضا همکاری می کند و بعد از آن، اعضا به تنهایی کار می کنند.
حمله به پوند
بازارها و همچنین بریتانیا، از حمله به پوند پس از لیر، جلوگیری کرده بودند. به همین دلیل است که مقامات دولت بریتانیا مرتبا با مقامات بوندس بانک گفتگو می کردند و از آنها می خواستند که نرخ بهره را کاهش دهند. با این حال، مقامات بوندس بانک به درخواست های بریتانیا پاسخی ندادند.
سفته بازانی که این تحولات را مشاهده می کردند، شروع به خرید مارک و فروش پوند در بازار کردند. این امر، شکاف نرخ مبادله بین دو ارز را افزایش داد. بانک مرکزی بریتانیا شروع به مداخله در بازار کرد. آنها تمام ارزهایی را که توسط سفته بازان فروخته می شد می خریدند و در نتیجه قیمت ها را حفظ می کردند. با این حال، سرعت فروش پوند در بازار به سرعت باعث شد که ذخایر فارکس بانک انگلستان تخلیه شود. در نتیجه، بانک مجبور شد شکست خود را بپذیرد. باید از مکانیسم نرخ ارز اروپا خارج می شد و ارزش پوند را پایین می آورد!
بنابراین، گروهی از سفته بازان، بانک قدرتمند انگلستان را مجبور به اعتراف به شکست کردند. پوند بسیار پایین تر از آستانه مکانیزم نرخ ارز اروپا بود زیرا پس از حمله به شناور بودن ادامه داد. جورج سوروس، یکی از سفته بازان بود که پس از حمله به پوند، شهرت زیادی به دست آورد. «صندوق کوانتوم»، یعنی صندوق تامینی که توسط جورج سوروس اداره می شود، در نهایت بیش از یک میلیارد دلار سود از سقوط پوند انگلیس به دست آورد. همچنین، نفوذ او بر بازارهای ارز مشخص شد و او به عنوان «مردی که بانک انگلستان را شکست داد» شناخته شد.