حباب های دارایی همیشه گواهی بر چیزهای عجیب و غریبی بوده اند که انسان ها وقتی تفکر منطقی خود را رها می کنند و ذهنیت گروهی به وجود می آید، می توانند انجام دهند. هرچند، اولین مورد حباب دارایی در تاریخ ثبت شده، یعنی جنون گل لاله، این موضوع را آشکار می کند. پوچی محض وضعیتی که وجود داشت، گواهی بر این واقعیت است که بازارها حداقل در کوتاه مدت، به شکل خودکار اصلاح نمی شوند. در این مقاله، نگاهی دقیق تر به حباب جنون گل لاله خواهیم داشت.
عصر طلایی
حباب های دارایی همیشه با رفاه ساختگی یا واقعی شروع می شوند. در مورد هلند، رفاه واقعی بود. هلند تازه وارد دوران طلایی خود شده بود. بازرگانان هلندی، از مسیرهای تجاری تازه پیدا شده بین اروپا و آسیا بهره می بردند. کالاهای عجیب و غریب، مانند ادویه جات، وارد می شد و با سود 400 درصدی به فروش می رسید! این امر، باعث ایجاد طبقه بسیار ثروتمندی از مردم در هلند شد. این طبقه تازه به دوران رسیده، همیشه به دنبال راه های بیشتری برای به رخ کشیدن ثروت خود و متمایز کردن خود از هلندی های معمولی بودند. تلاش آنها برای نمایش این موقعیت، آنها را به سمت گل لاله سوق داد. هیچ کس نمی دانست که شیفتگی هلندی ها به لاله ها، باعث می شود که آنها از نظر اقتصادی، حدود 4 دهه خود را از دست بدهند.
وارداتی
بازرگانان هلندی و خانواده سلطنتی، علاقه مند به زندگی در عمارت های احاطه شده توسط گل های زیبا بودند و گل لاله، توجهشان را به خود جلب کرد. این به این دلیل بود که لاله ها بسیار کمیاب بودند. آنها در هلند رشد نمی کردند. در واقع، در آن زمان، آنها باید از ترکیه وارد می شدند، اگرچه بعدا به دلیل افزایش تقاضا، کشت آن در هلند آغاز شد.
همچنین، رشد لاله ها سال ها طول کشید و عرضه آن ها کمیاب شد. لاله هایی که توسط نوع خاصی از ویروس آلوده شده بودند نیز در هلند تقاضای زیادی داشتند و حتی کمیاب تر بودند. لاله ها همچنین بادوام بودند و می توانستند به اندازه کافی دوام بیاورند تا بتوانند در بازار معامله شوند.
بورس گل لاله
این واقعیت که هلندی ها به ظاهر تقاضای سیری ناپذیری برای لاله داشتند و عرضه بسیار محدود بود، منجر به ایجاد بورس گل لاله شد. در اینجا تاجرانی بودند که تنها وسیله امرار معاش آنها خرید و فروش گل لاله بود. برخی از این خریداران، لاله می خریدند و آن را احتکار می کردند. این کار، باعث افزایش کمبود، تقاضای ساختگی و همچنین قیمت ها شد. همچنین، برخی از خریداران قراردادهای آتی داشتند که به آنها اجازه می داد لاله هایی را خریداری کنند که قرار بود در تاریخ بعدی تحویل شوند. تاجرانی که در کار خود مهارت داشتند، می توانستند هزاران فلورین در ماه به دست آورند که معادل امروزی صدها هزار دلار است! یک اکوسیستم مالی کامل، حول یک به اصطلاح «طبقه دارایی» ساخته شد که اصلا ارزش ذاتی نداشت.
قیمت های پوچ
جنون گل لاله، در نهایت، به زندگی خود پایان داد. در اوج حباب، پیاز گل لاله 9 برابر میانگین دستمزد یک هلندی فروخته می شد. این بدان معنا بود که یک هلندی معمولی، باید 9 سال متوالی کار می کرد و بدون آب و غذا زنده می ماند تا بتواند یک پیاز گل لاله بخرد! واقعیت، به همان اندازه که امروز به نظر می رسد پوچ بود. از این گذشته، یک گل واقعا چقدر می تواند ارزشمند باشد، حتی اگر نماد یک موقعیت باشد؟ سطح پوچی را می توان از این واقعیت سنجید که قیمت لاله ها در ماهی که جنون به اوج خود رسید، بیست برابر افزایش یافت.
اگرچه اکثر سرمایه گذاران به ارزش ذاتی گل علاقه ای نداشتند. این اولین بار در تاریخ بود که نظریه احمق تر از من، آزمایش می شد. تاجرانی که لاله می خریدند، به این امید آوردند که فرد احمق تری، یعنی تاجر دیگری، آن را به قیمتی بالاتر از آنها بخرد. برای مدتی طولانی، قیمت ها همچنان در حال افزایش بودند، و احمق های بزرگ تری در بازار ظاهر شدند، و این سیستم کاملا کار کرد. با این حال، اولین حباب به جهان فهماند که احمق ها بیشتر از منطق، روی احساسات کار می کنند. حس حرص و طمع بازار، خرید گل لاله با افزایش قیمت را منطقی به نظر می رساند. با این حال، زمانی که قیمت ها در جهت مخالف شروع به حرکت کردند، این احساسات نیز تغییر کرد و آن زمان بود که هرج و مرج رخ داد. این اولین تجربه جهان در ترکیدن حباب دارایی بود.
سقوط شدید
کاهش قیمت گل لاله نیز به اندازه افزایش قیمت آن، شدید بود. در واقع، کاهش سریع تر بود، زیرا قیمت ها به صورت ناگهانی سقوط کردند. به زودی مردم متوجه شدند که ساعت ها کار، و در برخی موارد، پس انداز زندگی خود را با یک گل کوچک معامله کرده اند! جنون اوضاع آشکار شد و مردم به فروش شتافتند. این باور در میان سرمایه گذاران مبنی بر اینکه احمق بزرگ تری برای خرید گل ها با قیمت بالاتر پیدا خواهند کرد، از بین رفت. همچنین اگر احمق بزرگ تری حاضر به خرید نبود، لاله ها کم و بیش بی ارزش بودند! از این رو، هنگامی که قیمت ها شروع به کاهش کردند، یک اثر دومینو (اثر زنجیره ای) رخ داد و قیمت ها در سطح ناچیز 1٪ از سقف قبلی خود، قرار گرفتند.
جنون گل لاله، گواهی است که ذهنیت گروه، می تواند بر رفتار یک فرد تاثیر بگذارد. اگر یک فرد، پس انداز زندگی خود را با یک گل عوض کند، دیوانه محسوب می شود. با این حال، وقتی چندین نفر همین کار را انجام می دادند، هیچ کس متوجه حماقت ذاتی در رفتار آنها نشد.