بازار فارکس
585بازدید
چگونگی شناسایی یک بازار بیش از حد ارزش گذاری شده
1401/03/13
مقاله آموزشی

 

همه سرمایه گذاران بازار سهام می دانند که بازارها دوره های خوشی و وحشت را پشت سر می گذارند. در دوره‌های خوشی، سرمایه‌ گذاران به امید بازدهی بالاتر، به خرید سهام ادامه می ‌دهند. از نظر تکنیکال، این وضعیتی است که در آن، کل بازار، بیش از حد ارزش گذاری می شود. برعکس این نیز زمانی اتفاق می افتد که ترس، بازار را فرا می گیرد، همه شروع به فروش تمام سهام خود می کنند و ارزش بازار دست کم گرفته می شود.

مشکل این است که بازارهای بیش از حد ارزش گذاری شده و دست کم گرفته شده، معمولا با نگاه به گذشته دیده می شوند. اکثر سرمایه گذاران بر این باورند که بازاری که در حال حاضر در آن قرار دارند ارزش منصفانه ای دارد. اگر بازار بیش از حد ارزش گذاری شده باشد، کارشناسان اغلب تئوری هایی ارائه می دهند که نشان می دهد چرا این بار متفاوت است و چرا بازارهای بیش از حد ارزش گذاری شده هنجار جدید خواهند بود. بنابراین، اگر یک سرمایه گذار واقعا بتواند تشخیص دهد که آیا یک بازار خاص بیش از حد ارزش گذاری شده است یا خیر، برتری مشخصی نسبت به سایرین در بازار دارد.

در این مقاله، نگاهی دقیق ‌تر به برخی از عواملی خواهیم داشت که به سرمایه ‌گذاران کمک می‌ کنند تا بازارهای بیش از حد ارزش‌ گذاری شده را شناسایی کنند.

چگونگی شناسایی یک بازار بیش از حد ارزش گذاری شده

یک بازار بیش از حد ارزش گذاری شده را می توان با مقایسه با یک معیار مناسب، شناسایی کرد.

· یکی از بهترین راه ها برای شناسایی بازاری که بیش از حد ارزش گذاری شده است، نگاه کردن به نسبت قیمت به سود کل بازار است. محاسبه این نسبت، به همان روشی که برای یک سهم محاسبه می شود، انجام می شود. در واقع، این عدد به راحتی در بازار در دسترس است، زیرا بسیاری از تحلیلگران از آن برای ارزیابی اقتصاد استفاده می کنند. میانگین موزون نسبت قیمت به سود سالانه شرکت ‌هایی که شاخص را تشکیل می ‌دهند، برای محاسبه شاخص قیمت به سود سالانه کل بازار، استفاده می ‌شود. به طور کلی، شاخص قیمت به سود سالانه، در حدود میانگین باقی می ماند. این بدان معنی است که اگر نسبت قیمت به سود سالانه را بر اساس داده های تاریخی محاسبه کنید، میانگین، نسبت عادی قیمت به سود سالانه است. بنابراین، اگر نسبت قیمت به سود سالانه (P/E) فعلی، بسیار بیشتر از میانگین تاریخی باشد، بازار بیش از حد ارزش گذاری شده است. این دقیقا همان چیزی است که در مورد رکود بزرگ، حباب دات کام (یک حباب اقتصادی در سال های 1995 تا 2000) و همچنین رکود بزرگ سال 2008 اتفاق افتاد.

 ·دومین و احتمالا قدرتمندترین اندیکاتور برای شناسایی بازاری که بیش از حد ارزش گذاری شده است، استفاده از نسبت کل سرمایه بازار به تولید ناخالص داخلی است. در شرایط عادی، ارزش بازار تقریبا برابر با تولید ناخالص داخلی است. اگر این نسبت به زیر 0.7 یا بیشتر برسد، می تواند به این معنی باشد که ارزش بازار دست کم گرفته شده است و می تواند فرصت خرید را فراهم کند. از سوی دیگر، اگر این نسبت از 1.25 عبور کند، گفته می شود که بازار بیش از حد ارزش گذاری شده است. مشکل اینجاست که اعداد مورد نیاز برای محاسبه این نسبت، در دسترس عموم نیست. با این حال، یک راه حل وجود دارد. سازمان‌ های بی ‌طرفی مانند بانک جهانی، این داده‌ ها را در هر فصل منتشر می کنند. این عدد، هر روز تغییر زیادی نمی کند. بنابراین، یک دوره سه ماهه به اندازه کافی مناسب است.

توضیح دست کم گرفتن ارزش و ارزش گذاری بیش از حد

باید درک کرد که هیچ راه واحدی برای تفسیر تفاوت های ارزش گذاری در بازارها وجود ندارد. به عنوان مثال، ممکن است کل بازار بیش از حد ارزش گذاری شود، در حالی که در همان زمان، ممکن است ارزش یک بخش خاص یا چند سهام، دست کم گرفته شود. از این رو، باید مراقب استنباط هایی که بر اساس این داده ها انجام می شود، باشیم.

· همچنین، اگر بازار بیش از حد ارزش گذاری شود، به این معنی نیست که فورا شکست می خورد. بنابراین، باید مراقب بود که در یک بازار، فقط به این دلیل که برخی نسبت ‌ها نشان می‌ دهند که بیش از حد ارزش گذاری شده است، معامله فروش انجام ندهیم. این یک واقعیت شناخته شده است که بازارهای بیش از حد ارزش گذاری شده، در دراز مدت به میانگین باز می گردند. با این حال، در کوتاه مدت، این احتمال وجود دارد که ارزش گذاری، حتی بیشتر شود. یک ضرب المثل معروف وجود دارد که می گوید بازارها می توانند بیش از آنکه شما قادر به پرداخت هزینه ها باشید، غیرمنطقی باقی بمانند. بهتر است با پولی که دارید شرط بندی کنید. همچنین، مهم است که از اعمال هر تایم فریمی بر اقدامات خود، اجتناب کنید.

· در نهایت، برخی از بازارها وجود دارند که به نظر می رسد بر اساس پارامترهای فوق، ارزش آن ها همواره دست کم گرفته می شود. با این حال، ارزش آنها ممکن است به دلیل برخی عوامل دیگر، پایین تر باشد. به عنوان مثال، برخی از کشورها به طور مداوم با بلاتکلیفی سیاسی و نظامی مواجه هستند. به همین دلیل است که سرمایه گذاران، به سرمایه گذاری در چنین کشورهایی اطمینان ندارند. وقتی به نسبت تولید ناخالص داخلی به ارزش بازار چنین کشورهایی نگاه می کنید، ممکن است به نظر برسد که ارزش آنها، همواره دست کم گرفته شده است. با این حال، این احتمال وجود دارد که این وضعیت، در چند سال آینده نیز به همین شکل باقی بماند. این به این دلیل است که دست کم گرفتن ارزش، نتیجه آشفتگی سیاسی است که ظاهرا تحت پوشش معیار قرار نمی گیرد.

به طور خلاصه، دو معیار ذکر شده در بالا، مکانیسمی را برای شناسایی بازارهای بیش از حد ارزش گذاری شده و بازارهایی که ارزش آن ها دست کم گرفته شده، ارائه می دهند. با این حال، باید درک کرد که توصیه ها را نمی توان کورکورانه دنبال کرد. این به این دلیل است که ممکن است عوامل دیگری نیز دخیل باشند. از این رو، قبل از تصمیم گیری برای سرمایه گذاری، درک کامل این عوامل ضروری است.