مردم همیشه می خواهند بهترین نوع معامله را برای سرمایه گذاری پیدا کنند. این امر به ویژه برای معاملات کوتاه مدت و بلند مدت صدق می کند. اما این تصمیم از فردی به فرد دیگر متفاوت است. در حالت ایده آل، معامله گر باید در مورد نوع معاملاتی تصمیم بگیرد که به بهترین وجه با شخصیت او مطابقت دارد. اجازه دهید نگاهی دقیق تر به معاملات کوتاه مدت و بلندمدت بیندازیم تا اطلاعات بیشتری به دست آوریم.
معاملات کوتاه مدت: سودهای درون روزی (intraday)
هنگامی که زمان معامله، از خرید تا فروش، به چند روز یا چند هفته محدود شود، به عنوان معامله کوتاه مدت در نظر گرفته می شود. این هم، درست مثل هر چیز دیگری، جوانب مثبت و منفی دارد. چنین طرح معاملاتی، نتایج را در مدت زمان بسیار کوتاه تری نشان می دهد. شما می توانید در یک دوره به اصطلاح درون روزی (زمانی که معامله در یک روز بسته می شود) سود کسب کنید. اگر متوجه شدید که تصمیم اشتباهی گرفته بودید، می توانید پول را دوباره در برخی از سهام جدید سرمایه گذاری کنید، زیرا سرمایه برای مدت کوتاه تری در معرض خطر است.
هنگامی که دارایی ها به اندازه کافی نوسان دارند که به شما این امکان را می دهد در معاملات کوتاه مدت سود کسب کنید، باید بفهمید که به روش دیگر نیز کار می کند. مهم است که سریع واکنش نشان دهید، در غیر این صورت، ممکن است مبالغ زیادی پول از دست بدهید. همچنین، وقت گیر است (توجه زیادی برای ردیابی تغییرات در بازار مورد نیاز است). بنابراین، استرس شما احتمالا افزایش می یابد: عدم داشتن کنترل روی منحنی های نوسان قیمت می تواند باعث اضطراب شود. با این حال، برخی از معامله گران این احساس را دوست دارند!
معامله کوتاه مدت هم سودآور و هم پرخطر است. این نوع معامله می تواند از چند دقیقه تا چند روز طول بکشد. برای موفقیت در این استراتژی، باید در جریان روندهای فعلی بازار باشید و ریسک ها و ریواردها را به وضوح درک کنید.
معاملات روزانه
معاملات روزانه، یک مورد مجزا از معاملات کوتاه مدت هستند. همانطور که از نام آن پیداست، چنین استراتژی معاملاتی به خرید و فروش اوراق بهادار در یک روز معاملاتی اشاره دارد. این استراتژی، در حالی که در بازار فارکس رایج است، می تواند در هر بازار دیگری نیز رخ دهد. معامله گران روزانه، سواد بالایی دارند و از بودجه خوبی برخوردار هستند. آنها از سهام یا ارزهای نقدی با اهرم های بالا استفاده می کنند تا از حرکت های کوچک قیمت سود کسب کنند.
معامله گران روزانه، به ویژه نسبت به رویدادهایی که احتمالا سیر تکاملی بازار را تغییر می دهند، هوشیار هستند. تکنیک معاملاتی مبتنی بر اخبار بسیار محبوب است! معامله گران، اخبار برنامه ریزی شده مانند گزارش های درآمد شرکت ها، آمارهای اقتصادی و نرخ های بهره را تحت نظر دارند. روانشناسی بازار به گونه ای عمل می کند که زمانی که انتظارات در مورد نتایج ذکر شده برآورده نشده یا از آنها فراتر رود، نوسانات بالاتری پدیدار می شود. حرکت های ناگهانی مبتنی بر اخبار، یک فرصت عالی برای سود بردن یک معامله گر دقیق است.
معامله گران روزانه از طرح های درون روزی مختلف استفاده می کنند:
• معامله اسکالپ. استراتژی مبتنی بر معاملات مکرر و کم سود که با تغییرات اندک قیمت در طول روز انجام می شود.
• معاملات رنج. این طرح معاملاتی، بر اساس سطوح مقاومت و حمایت، برای شناسایی تصمیمات صحیح خرید و فروش ساخته شده است.
• تجارت مبتنی بر اخبار. در بالا به آن اشاره کردیم. این استراتژی، در مورد جستجوی فرصت های تجاری پیرامون رویدادهای خبری است.
• معاملات فرکانس بالا(HFT) . این استراتژی سرمایه گذاری، از الگوریتم های پیشرفته برای کشف ایرادات جزئی یا کوتاه مدت بازار استفاده می کند و به معامله گران امکان سود می دهد.
معامله بلند مدت
معامله بلندمدت، به رنج های فروش در عرض چند ماه تا چند سال اشاره دارد. این نوع معامله، برای سرمایه گذار مزایایی دارد. مانند استراتژی کوتاه مدت، ردیابی نمودار به صورت شبانه روزی ضروری نیست. می توانید به خودتان اجازه دهید که روندهای کوتاه را نادیده بگیرید و بر شرایط آینده تمرکز کنید. این کار، باعث صرفه جویی در زمان زیادی می شود که ممکن است برای تحلیل بازار صرف کنید. بنابراین، اگر از طریق روش های دیگر برای سرمایه گذاری مطالعه کنید، به طور بالقوه می توانید پول پس انداز کنید.
تجارت بلند مدت انعطاف پذیر است و امکان سرمایه گذاری مرکب را فراهم می کند. شما می توانید سود سهام را دوباره در بازار سرمایه گذاری کنید تا سود بیشتری کسب کنید. همچنین، مالیات کمتری را می طلبد: بیشتر معامله گران کوتاه مدت، باید حدود 20 تا 30 درصد بپردازند، در حالی که هزینه سرمایه گذاری بلندمدت، فقط 4 تا 15 درصد است.
معایب آن را در نظر بگیرید! از آنجایی که زمان این استراتژی طولانی است، به راحتی می توان یک دوره نوسان برای کسب درآمد را از دست داد. مانع ورود نیز نسبتا زیاد است؛ شما باید درک عمیقی از حوزه ای داشته باشید که در آن سرمایه گذاری می کنید. شما نمی توانید تنها بر اساس شایعات و شهود خود تصمیم بگیرید. صرف نظر از «آگاهی پیدا کردن»، یک فرآیند سرمایه گذاری پایدار با نیاز به دانش عمیق، معامله طولانی مدت را به یک استراتژی کلیدی و نیازمند صبر تبدیل می کند. در واقع، درک امنیت انتخاب شما باید دائما با تحقیقات صحیح پشتیبانی شود.
انواع دارایی ها
اول از همه، دارایی چیست؟ منبعی است که متعلق به یک فرد، یک شرکت یا یک دولت است. اشخاص حقیقی و حقوقی مذکور برای کسب سود در آینده، دارایی هایی را به دست می آورند. برخی از دارایی ها همچنین ممکن است جریان نقدی ایجاد کنند، هزینه ها را کاهش داده یا فروش را افزایش دهند؛ هنوز هم همه چیز در مورد دریافت منافع مالی است.
مشخص نیست که دقیقا چگونه می توان انواع دارایی ها را تشخیص داد. با این حال، ما به شما دسته بندی های زیر را پیشنهاد می کنیم:
• سهام یا سرمایه شناور: سهام مالکیت شرکت های سهامی عام. می توانید آنها را در بورس هایی مانند بازار بورس نیویورک (NYCE) یا نزدک (NASDAQ) معامله کنید. این نوع دارایی، از دو طریق امکان کسب سود می دهد: از طریق دریافت سود سهام یا از طریق افزایش سهم. اوراق بهادار اغلب بر اساس سرمایه آنها به سهام با سرمایه کوچک، متوسط و بزرگ تقسیم می شوند.
• اوراق قرضه و سایر سرمایه گذاری های با درآمد ثابت: سرمایه گذاری هایی که به شکل بهره باز می گردند. چنین سرمایه گذاری هایی، نسبت به سهام و سایر طبقات دارایی، دارای ریسک کمتری در نظر گرفته می شوند.
• صندوق های سرمایه گذاری بازار پول، وجوه نقد، و معادل آن: این نوع دارایی، توسط معامله گران، به دلیل نقدینگی آن ارزش گذاری می شود. پول یا معادل های آن، در هر زمانی قابل دسترسی هستند.
• دارایی های مشهود از جمله املاک: این طبقه دارایی، در برابر تورم قابل اعتماد است. شکل عینی این دارایی ها نیز باعث می شود «واقعی تر» تلقی شوند. چنین ماهیت سالمی، مزیت سایر دارایی ها را به این دارایی می دهد که فقط در قالب ابزارهای مالی وجود دارند.
• بازار فارکس، آتی، آپشنز (options)، و سایر مشتقات: ابزارهای مشتقات، ابزارهایی هستند که از یک دارایی پایه مشتق می شوند. به عنوان مثال، بازار آپشنز سهام، از سهام مشتق می شوند.
چگونه با ریسک کمتر معامله کنیم؟
سرمایه گذاران با تجربه و مبتدی، هردو باید ریسک های خود را مدیریت کنند. در معاملات، قانون سرانگشتی این است: ریسک شما، همان شانس سود است. منطقی و ابتدایی به نظر می رسد، در حالی که استراتژی های مدیریت ریسک واقعی بسیار پیچیده تر هستند. برخی از موارد را به ساده ترین شکل ممکن توضیح خواهیم داد.
چقدر باید سرمایه گذاری کنم؟ قانون 1%
معامله گران عاقل، از ریسک هایی به ارزش بیش از 1 تا 2 درصد از کل سپرده خود، اجتناب میکنند. به عنوان مثال، اگر 10000 دلار در حساب خود دارید، سرمایه گذاری مطمئن باید حدود 100-200 دلار باشد. در صورتی که دارایی انتخابی شما در جهتی نامطلوب حرکت کند، چیز زیادی از دست نخواهید داد. باقی مانده سپرده خود را به چندین بخش کوچک تقسیم کرده و آن را در دارایی های مختلفی سرمایه گذاری کنید که احساس می کنید امیدوار کننده هستند. یک راه ساده برای محافظت در برابر ریسک، سرمایه گذاری در حوزه های مختلف است، نه صرفا روی اوراق بهادار مختلف.
به عنوان مثال، وقتی هم در شرکت های داروسازی و هم در شرکت های فناوری اطلاعات (IT) سرمایه گذاری می کنید، انتظار دارید که به طور همزمان سقوط نکنند، زیرا با یکدیگر مرتبط نیستند. از سوی دیگر، سرمایه گذاری که مجموعه ای پر از تولیدکنندگان بزرگ سخت افزار را در اختیار دارد، به دلیل چیزی شبیه به بحران نیمه فعال، بسیار ناراحت خواهد شد.
آیا مانع از دست دادن پول من می شود؟
نه همیشه. مطمئنا، تنوع بخشیدن به سبد سهام، معامله را ایمن تر می کند. با این حال، شما نباید فقط روی این توصیه حساب کنید. همیشه از پیشنهاد حد ضرری که در بالا ذکر کردیم استفاده کنید. آن را تنظیم کنید تا بیش از توان مالی خود ضرر نکنید یا فقط در سطح پشتیبانی. ابزاری که کاملا شبیه به حد ضرر است، پیشنهاد حد سود است. تفاوت در این است که یک حد ضرر، به محدود کردن ضرر اختصاص دارد، در حالی که حد سود، معامله را زمانی می بندد که قیمت، قبل از اینکه دوباره شروع به نزول کند، به هدف مثبت برسد. در واقع، شما می توانید این دو پیشنهاد را با هم استفاده کنید.
نسبت ریسک به ریوارد: ترکیب توقف ضرر و برداشت سود
نسبت ریسک به ریوارد را جزء کلیدی برنامه معاملاتی خود قرار دهید. حتی اگر استراتژی سرمایه گذاری شما 50% از نرخ موفقیت را داشته باشد؛ به این معنی که نیمی از معاملات خود را «می برید»؛ لزوما به این معنی نیست که شما سود می کنید. اگر 100 معامله با چنین نرخ موفقیتی انجام دهید که در آن 50 مورد از موقعیت های شما 100 دلار ضرر می کنند و 50 موقعیت دیگر 99 دلار سود دارند، همچنان با ضرر 50 دلاری مواجه خواهید شد؛ همه اینها به این دلیل است که معاملات مثبت خود را خیلی زود بسته اید. استراتژی ریسک به ریوارد، به رفع این مشکل کمک می کند.
تصور کنید معامله ای را انجام می دهید که در آن، تصمیم می گیرید ریوارد 100 دلاری داشته باشید و ریسک خود را با همان 100 دلار محدود کنید. این بدان معناست که نسبت ریسک به ریوارد شما 1:1 است. اگر سود برداشتی خود را 200 دلار تعیین کنید و حد ضرر را بدون تغییر رها کنید،نسبت ریسک به ریوارد، به 1:2 تغییر می کند. توجه داشته باشید که بخش ریسک این نسبت همیشه باید 1 باشد. در مورد ذکر شده نمی تواند 0.5:1 باشد. با این حال، اگر حد سود را روی 75 دلار تنظیم کنید، نسبت 1:0.75 خواهد بود. بیایید با نرخ موفقیت 50٪ به قضیه برگردیم. اگر چنین شرایطی را حفظ کنید و نسبت ریسک به ریوارد 1:1.5 را اعمال کنید، سود شما 2500 دلار خواهد بود.
هر یک از استراتژی هایی که در این مقاله به آن پرداختیم، معایب و مزایای خود را دارد. کدام را انتخاب کنیم؟ تصمیم با شماست اما احتمالا نامشخص است. خبر خوب این است که Grand Capital، با مقالات تحلیلی حرفه ای و مطالب راهنمایی مانند این، شما را در بازار هدایت خواهد کرد. با ما در تماس باشید و اجازه دهید تجارت شما سود کند!