مقالات
151بازدید
تایید خرید «مخفیانه» طلا توسط چین
1403/09/14
• چین بیشتر از آنچه که می‌دانیم طلا خریداری می‌کند و ذخیره دارد. • تجارت جهانی دیگر نمی‌تواند از این شرایط به حالت عادی بازگردد.

تایید خریدار «مخفیانه» طلا

به تازگی، یک تحلیل معتبر منتشر شده توسط Money Metals  چیزی را که مدت‌ها مورد تردید بود تأیید کرد: چین، خریدار بزرگ و مخفی طلا است.

 

 

این افشاگری با گزارش‌هایی که قبلاً در این زمینه به اشتراک گذاشته شده، همسو است، از جمله پستی در تاریخ 30 سپتامبر که یافته‌های مشابهی را نشان می‌داد. گلدمن ساکس پیش‌تر به چنین فعالیت‌هایی اشاره کرده بود و اکنون تحقیقات بیشتر توسط تحلیل‌گر Money Metals  این موضوع را تأیید می‌کند.

در پستMoney Metals  با عنوان «بانک مرکزی چین به تازگی 60 تن طلا را به صورت مخفیانه خریداری کرده است»، یان نیون‌هویس این ادعاها را با دلیل و مدرک اثبات می‌کند.

بانک خلق چین (PBoC) به طور پنهانی مقادیر بسیار زیادی طلا خریداری می‌کند که این موضوع باعث افزایش فشار در بازاری می‌شود که از قبل نیز پرتنش بوده است.

 

 

طبق گزارش گمرک چین، واردات ناخالص طلا به منطقه پکن در ماه سپتامبر به 69 تن رسید که تقریباً با صادرات ناخالص 60 تنی بریتانیا به چین مطابقت دارد.

این گزارش نشان می‌دهد که بانک مرکزی چین (PBOC) در ماه سپتامبر به تنهایی حدود 60 تن طلا را به صورت مخفیانه خریداری کرده است (این روند از ماه می 2024 آغاز شده است) و شواهدی از انتقال طلا از لندن به چین از ماه می امسال وجود دارد.

از گزارش «گلدمن راز طلا را فاش می‌کند»:

در حالی که بانک خلق چین (PBOC) پس از ماه آوریل هیچ خرید اضافی را گزارش نکرده است، داده‌های NowCast  گلدمن ساکس نشان می‌دهد که در ماه می حدود 50 تن خرید از سوی چین در بازار فرابورس لندن (OTC) انجام شده است.

 

 

آمار ماه سپتامبر که توسط Money Metals  گزارش شده است، با داده‌های گمرک همخوانی دارد و نشان‌دهنده حمل‌ونقل‌های بزرگ طلا از لندن به پکن است، که کسری 9 تنی آن با صادرات سوئیس توجیه می‌شود.

توضیح گلدمن در مورد نحوه عملکرد مکانیسم سوئیس:

سوئیس، برخلاف بریتانیا، جریان‌های طلا به بانک‌های مرکزی را از داده‌های گمرکی خود حذف می‌کند؛ اختلاف پس از سال 2022 نشان می‌دهد که خریدهای بیشتر طلای بانک مرکزی در لندن، که به چین ارسال می‌شود، احتمالاً به سوئیس حمل شده یا در این کشور ذخیره می‌شوند.

 

 

در واقع، سوئیس اکنون به یک ایستگاه موقت برای ذخیره طلا، در مسیر این فلز به شرق دور، تبدیل شده است.
اگرچه این مکانیسم‌ها (نگهداری خارج از ترازنامه در بانک خلق چین و معاملات فرابورس برای به حداقل رساندن اختلالات قیمتی) سال‌ها به عنوان استراتژی‌های شناخته‌شده مورد استفاده قرار گرفته‌اند، اما فراوانی و مقیاس چنین خریدهایی به طور قابل توجهی افزایش یافته است.

 

موضوع جالب توجه این است که ارتش آزادی‌بخش خلق چین (PLA) نیز برای سال‌ها خریدار طلا بوده است، زیرا این نهاد خارج از ترازنامه دولت فعالیت می‌کند و به این ترتیب امکان انجام خریدهای مخفیانه و دور از چشم را به عنوان یک نهاد مستقل فراهم می‌سازد.

جیمز ریکاردز پیش‌تر در این مورد صحبت کرده است. در اینجا، او در مصاحبه‌ای درباره این موضوع توضیح می‌دهد:

«دلایل بسیار قوی‌ای وجود دارد که بر اساس آمار تولید معادن چین، واردات طلای چین و فعالیت‌های ارتش آزادی‌بخش خلق، که بخشی از طلا را جابه‌جا و کنترل می‌کند، به این موضوع باور داشته باشیم. من اخیراً به چین سفر کرده‌ام و با بانک‌های برتر طلای چین دیدار داشته‌ام. همچنین به سوئیس سفر کرده‌ام و با پالایشگاه‌هایی ملاقات کرده‌ام که در واقع طلا را به چین می‌فروشند».

 

 

این روش منحصر به چین نیست. کشورهای دیگری مانند امارات متحده عربی و عربستان سعودی نیز از استراتژی‌های مشابهی برای انباشت بی‌سروصدای طلا استفاده می‌کنند، بدون اینکه باعث افزایش قیمت شوند. ماهیت مخفیانه این معاملات ناشی از تمایل این کشورها به پایین نگه داشتن قیمت‌ها در عین تقویت ذخایرشان است.

کشورهای عضو بریکس  (BRICS)، مانند افرادی که به صورت فردی طلا جمع‌آوری می‌کنند، به طور استراتژیک در حال انباشت طلا به‌عنوان بخشی از ابتکارات گسترده‌تر اقتصادی خود هستند، در حالی که مراقب‌اند نگرانی‌هایی در مورد عرضه ایجاد نکنند. بر اساس اصطلاحی از فیلم There Will Be Blood  (خون به پا خواهد شد)، چین و شرکای بریکس آن، «میلک‌شیک طلای غرب را با نی‌ای که از پکن به لندن می‌رسد» می‌نوشند.

 

گلدمن ساکس همچنین تأکید کرده است که خرید فیزیکی طلا، به جای همبستگی با دلار، محرک تغییرات قیمت بوده است. ازاین‌رو، این خریدهای مخفیانه بیش از همبستگی‌های سنتی، به‌ویژه از زمان آغاز جنگ اوکراین و مصادره ثروت دلاری روسیه توسط آمریکا، بر قیمت‌ها تأثیر گذاشته‌اند.

تحلیل این بانک بر «بازتنظیم» پویایی بازار جهانی طلا تأکید دارد—اصطلاحی برجسته با توجه به تحولات ژئوپلیتیکی اخیر. در همین راستا، تحلیل گلدمن دیدگاهی جامع در مورد چگونگی تأثیر این خریدها بر بازار به خوانندگان ارائه می‌دهد.

انباشت طلا، همان‌طور که از دیرباز شناخته شده است، بخشی جدایی‌ناپذیر از یک جهان مرکانتیلیستی (تجارت‌محور) است. در این بخش به رفتارهای دیگری که با این ذهنیت در حوزه طلا و تجارت همپوشانی دارند اشاره می‌کنیم:

اقدامات روسیه و چین

دومین نکته کانونی، موضوعی مکرر در چشم‌انداز ژئوپلیتیکی امروز است: مرکانتیلیسم. این فلسفه اقتصادی، که مبتنی بر به حداکثر رساندن صادرات و به حداقل‌ رساندن واردات است، در اشکال مختلفی در سراسر جهان مجدداً ظهور کرده است. تحولات اخیر بر اهمیت آن تاکید دارد، از محدودیت‌های روسیه در صادرات ضایعات فلزی گرفته، تا سیاست‌های تجاری سختگیرانه‌تر چین.

  • روسیه: روسیه اکنون صادرات ضایعات فلزی را محدود کرده است تا اطمینان حاصل کند که این مواد برای پالایش و استفاده داخلی نگهداری می‌شوند. روسیه صادرات طلا را نیز محدود کرده است که نشان‌دهنده سیاست‌های محافظه‌کارانه منابع است.

مسکو، ۲۵ نوامبر (اینترفاکس): دولت روسیه ممنوعیت موقت صادرات ضایعات فلزات گران‌بها را از ۱ دسامبر ۲۰۲۴ تا ۳۱ می ۲۰۲۵ مطرح کرده است. دولت روسیه روز شنبه در وب‌سایت خود اعلام کرد که این تصمیم به افزایش ظرفیت فعالیت اپراتورهای پالایش روسی کمک خواهد کرد.

  • چین: این کشور محدودیت‌هایی برای صادرات مواد خام مانند لیتیوم اعمال کرده، مگر اینکه به محصولات دارای ارزش‌افزوده مانند باتری تبدیل شوند. چین همچنین قوانین خود را برای تقویت خرید داخلی طلا تسهیل کرده و حتی اجازه ساخت اندازه‌های کوچکتر شمش طلا برای سرمایه‌گذاران خرده‌فروشی را فراهم کرده است.

 

با تشدید رقابت بین آمریکا و چین، این احتمال وجود دارد که چین کنترل‌—حتی ممنوعیت‌—بیشتری بر صادرات مواد معدنی به آمریکا اعمال کند.

این سیاست‌ها نمونه‌هایی از چگونگی حرکت کشورها به سمت کنترل منابع و زنجیره‌های تأمین برای تقویت صنایع داخلی است. برای مثال، رویکرد چین نشان‌دهنده یک استراتژی بلندمدت برای ارتقای صادرات با ارزش افزوده است، در حالی که مواد خام را برای اقتصاد داخلی خود حفظ می‌کند.

چرخه مرکانتیلیسم

برای عینیت بخشیدن به مرکانتیلیسم مدرن، می‌توان آن را به چرخه‌ای از استراتژی‌های به هم مرتبط تشبیه کرد که هر یک بازتاب‌دهنده سیاست‌های اقتصادی محافظه‌کارانه یا خودمحورانه هستند:

 

 

  1. مالیات کم یا صفر بر واردات مواد اولیه: کشورها منابع ارزان‌قیمت را وارد می‌کنند و اغلب ارزش نیروی کار و مواد خام کشورهای کمتر توسعه‌یافته را کمتر از حد واقعی پرداخت می‌کنند.
  2. مالیات بالا بر واردات محصولات آماده مصرف: تعرفه‌ها تضمین می‌کنند که صنایع داخلی از رقابت خارجی مصون بمانند؛ تاکتیکی که در گذشته در سیاست‌های تجاری آمریکا نیز مشاهده شده است.
  3. محدودیت صادرات فلزات گرانبها: کشورهایی مانند روسیه و چین کنترل‌ خود را برای حفظ طلا و سایر منابع حیاتی تشدید کرده‌اند.
  4. اولویت‌بخشی به صادرات محصولات با ارزش افزوده: فروش کالاهای فرآوری‌شده به جای مواد خام بازدهی اقتصادی بالاتری به همراه دارد، که یکی از اصول اساسی سیاست چین است.
  5. حمایت دولتی از صنایع داخلی: ارائه یارانه یا مشوق‌هایی برای تولید داخلی با هدف کسب مزیت رقابتی در بازار جهانی.

حتی حمل‌ونقل نیز تحت تأثیر قرار گرفته است. اتکا به ناوگان‌های داخلی برای تجارت و ساخت بنادر استراتژیک، مانند تلاش‌های چین در پرو، بیش از پیش به تغییر جهانی به سمت خوداتکایی اشاره دارد.

مرکانتیلیسم امروز پاسخی به کاهش جهانی‌گرایی است. این مفهوم که زمانی به گذار از فئودالیسم به جهانی‌گرایی کمک کرد، اکنون به‌عنوان ضربه‌گیری در برابر درگیری‌های جهانی و بازگشت به فئودالیسم جدید عمل می‌کند.

طلا به‌عنوان پول: دیدگاه آمریکا

یک موازنه جالب با این سیاست‌های مرکانتیلیستی، مفهوم پولی کردن طلاست؛ ایده‌ای که در آمریکا محبوبیت پیدا کرده است. جودی شلتون، اسکات بسنت و افراد دیگر، صدور اوراق خزانه‌داری با پشتوانه‌ طلا را مطرح کرده‌اند. از این طریق، آمریکا می‌تواند از ذخایر طلای خود بهره‌برداری کند و آن‌ها را به یک دارایی مولد درآمد تبدیل کند، در حالی که صادرات فیزیکی آن‌ها را محدود می‌سازد.

این رویکرد به‌خوبی با چارچوب مرکانتیلیستی سازگار است. اگر آمریکایی‌ها به خرید اوراق طلا تشویق شوند، این اقدام به‌طور غیرمستقیم عرضه صادراتی طلای فیزیکی را کاهش می‌دهد و عملاً ثروت را در داخل کشور نگه می‌دارد. این تطبیق مدرن ملی‌گرایی منابع است که به‌جای ممنوعیت‌های آشکار، از مهندسی مالی استفاده می‌کند. می‌توان آن را یک ترفند حسابداری دانست، اما ترفندی که به دولت آمریکا امکان پوشش بازار آزاد را می‌دهد تا ذخایر ارزشمند خود را در داخل کشور نگه دارد.