بازار فارکس
486بازدید
بهترین گزینه بین تحلیل تکنیکال، تحلیل بنیادی و تحلیل کمّی
1400/06/29
مقاله آموزشی

درک اهمیت روش های مختلف تحلیل

در بازار سرمایه گذاران متفاوتی فعالیت می کنند. این سرمایه گذاران از نظر سن، استراتژی، اهداف و حتی نحوه تحلیل ریسک و سود با هم متفاوت هستند. وقتی صحبت از نحوه تحلیل می شود، سه روش رایج برای ارزیابی و مطالعه مزایا و معایب سرمایه گذاری در بازار سهام، به ویژه سرمایه گذاری های بلند مدت، وجود دارد. این سه روش عبارتند از تحلیل تکنیکال، تحلیل بنیادی و تحلیل کمّی. به عنوان یک سرمایه گذار، یادگیری این سه روش برای شما بسیار مهم است. با یادگیری این روش ها می توانید هنگام انتخاب سهام از مزایای این استراتژی ها بیشترین استفاده را ببرید. علاوه بر این، این روش ها می توانند سود عاید از معاملات سهام را افزایش دهند.

روش اول: تحلیل بنیادی

اکثر سرمایه گذارانی که ترجیح می دهند سرمایه گذاری های بلندمدت انجام دهند با حداکثر استفاده از تحلیل بنیادی کار خود را شروع می کنند. این سرمایه گذاران وقتی می خواهند ایده ای خاص در ذهن خود بپرورانند یا درباره نوع سرمایه گذاری تصمیمات درستی بگیرند، از این روش استفاده می کنند. این تحلیل بنیادی ممکن است مربوط به یک شرکت، یک سهام خاص یا حتی کل بازار باشد. از این تحلیل زمانی استفاده می کنید که می خواهید ارزش واقعی سهام خاصی را بدانید و این کار را با ارزیابی تمام عوامل مرتبط با آن شرکت، کسب و کار یا بازار مربوطه انجام می دهید. در این نوع تحلیل همه چیز بررسی می شود، صرف نظر از اینکه دارایی ملموس باشد یا غیرملموس. منظور از دارایی های ملموس، تمام چیزهایی است که می توانیم از نظر فیزیکی آنها را ببینیم و لمس کنیم؛ مانند زمین، ساختمان، تجهیزات و مواردی از این قبیل. از سوی دیگر، دارایی های غیرملموس شامل نام تجاری، علائم تجاری، ثبت اختراع و موارد مشابه است.

در مورد شرکت ها و کسب و کارها، تحلیل بنیادی شامل ارزیابی همه عوامل دخیل و تاثیرگذار می شود. وقتی می گوییم عوامل تاثیرگذار منظور داده های مربوط به سابقه شرکت، صورت های مالی، نشست های سرمایه گذاران، گزارشات و پیش بینی های تحلیلگران، بیانیه های مطبوعاتی و موارد مشابه است. همچنین، اشاره کردیم که تحلیل بنیادی می تواند به طور کلی در بازار هم اعمال شود. سرمایه گذاران وقتی بازار را به طور کلی تحلیل می کنند به دنبال یافتن عوامل اقتصادی تاثیرگذار و قدرت اقتصاد هستند. همچنین، زمانی که می خواهند وضعیت کلی صنعت خاصی را ارزیابی کنند از این نوع تحلیل استفاده می کنند.

تحلیل بنیادی زمانی مفید است که سرمایه گذاران بخواهند ارزش واقعی سهام را با قیمت فعلی آن مقایسه کنند. از این طریق می توانند تعیین کنند که آیا سرمایه گذاری بلند مدت در این سهام ارزش دارد یا خیر.

روش دوم: تحلیل تکنیکال

وقتی صحبت از داده های آماری می شود، مردم همیشه به تحلیل تکنیکال روی می آورند. این نوع تحلیل شامل ارزیابی داده های بازار مانند بازده گذشته، قیمت سهام و حجم معاملات روی نمودار است. این تحلیل می تواند حرکت قیمت سهام یا کل بازار را برای آینده پیش بینی کند. علاوه بر این، تحلیلگران تکنیکال، معامله گران و سرمایه گذاران بر این باورند که می توانند این کار را از طریق بررسی و تحلیل نمودارها و الگوهای عملکرد قیمت در گذشته انجام دهند. آنچه تحلیل تکنیکال را از تحلیل بنیادی متمایز می کند این است که هنگام ایجاد الگوهایی برای پیش بینی قیمت سهام یا جهت حرکت بازار در آینده، فقط از داده های بازه های زمانی کوتاه استفاده می کند. تحلیل بنیادی داده های بازه های زمانی طولانی تر را به کار می گیرد. وقتی می گوییم بازه های زمانی طولانی تر، منظور داده های چندین سال گذشته است. بنابراین، تحلیل تکنیکال برای معامله گرانی که ترجیح می دهند در بازه های زمانی کوتاه تر معامله و سرمایه گذاری کنند مفید تر است. اما استفاده از آن برای سرمایه گذاری در بازه های زمانی بلند مدت نیز می تواند سودمند باشد؛ البته مشروط بر اینکه با تحلیل بنیادی مورد استفاده قرار گیرد، که برای سرمایه گذاری های بلند مدت مناسب تر است.

روش سوم: تحلیل کمّی

حال اگر می خواهید عملکرد گذشته یک شرکت یا بازار را ارزیابی کنید، می توانید این کار را با تجزیه و تحلیل کمّی انجام دهید. تحلیل کمّی با محاسبه نسبت های مالی اولیه مانند EPS یا درآمد هر سهم انجام می شود. همچنین می توان این تحلیل را با استفاده از روش های پیچیده تر مانند DCF یا جریانات نقدی تنزیل شده انجام داد.

تحلیل کمّی می تواند به سرمایه گذاران ارزش سهام یا بازار یا عملکرد گذشته آنها را نشان دهد. بهتر است تحلیل کمّی را با تحلیل تکنیکال و تحلیل بنیادی انجام دهید تا بتوانید هنگام تصمیم گیری گزینه های خود را بسنجید.

بهترین گزینه میان این سه روش تحلیل کدام است؟

اگر با دقت این مقاله را مطالعه کرده باشید، متوجه می شوید که هیچ کدام بهتر از دیگری نیست. هر کدام کاربرد خاص خود را دارد. در هر صورت، سرمایه گذار باید از همه آنها به طور همزمان استفاده کند تا سود بیشتری کسب کند.