از آنجا که طی سالیان دراز فعالیت در فارکس (بازارھای مالی،CFD) بسیار شاھد این قضیه بوده ام که نشانه ھایی از افسردگی در افراد متضرر حاضر در این بازارھا مشاھده می گردد بر آن شدم به کمک مقالات، کتاب ھا و تحقیقات شخصی در این مورد به بررسی این بیماری شایع بین معامله گران این بازار بپردازم. با اینکه آماری دقیق پیرامون معامله گران و افراد حاضر در بازار ھای مالی وجود ندارد اما غریب به یقین میتوان به این برآورد رسید که اغلب افراد متضرر در بازار به علائمی از این بیماری مبتلا می شوند. البته این نظریه که شاید بسیاری از افراد حاضر در این بازار قبل از ورود دارای نشانه ھایی از افسردگی بوده اند و در داخل بازار سعی در برون رفت از بیماری خود داشته اند نیز میتواند صحیح باشد. گواه این تاثیر را میتوان در حضور بازیگرانی در این بازار دید که در بورس ھای محلی، سایت ھای ھایپ، شبکه ھای ھرمی یا دیگر فعالیت ھای اقتصادی متحمل خسارت شده اند و بازار فارکس را مکانی برای برون رفت وضعیت روحی و مالی خویش یافته اند حال آنکه با نرسیدن به آمال و اھداف خود بیماری ایشان وضعیت وخیم تری پیدا کرده است.
یک اختلال افسرده کننده چیست؟
یک اختلال افسرده کننده یک بیماری است که جسم، حالات و فکر را درگیر می کند. در صورتی که فرد در بازارھای مالی(مانند فارکس) متحمل خسارت شود، به علت نرسیدن به اھداف و رویاھایی که قبل از ورود در ذھنش ساخته است یا زحماتی که در طول زمان حضور کشیده است بسیار مستعد ابتلا می باشد. عموما ھزینه اقتصادی برای این اختلال بالاست اما ھزینه رنج بردن انسان ھا نمیتواند برآورده شود. در صورتی که افسردگی به خاطر موقعیت ھای مالی از دست رفته باشد می تواند زندگی خانوادگی بیماررا ھمچون زندگی خود فرد به مخاطره روحی و مالی بیاندازد. بیشتر مردم با یک بیماری افسردگی درمان را جستجو نمی کنند با اینکه درمان به اکثریت متعددی، حتی آنھایی که افسردگیشان به شدت سخت است می تواند کمک کند.
این بیماری بر طریقه خوردن، خوابیدن و احساس یک فرد درباره خودش و طریقه فکر کردن درباره موجودات و اتفاقات اطرافش تاثیر می گذارد. افرادی با یک اختلال افسرده کننده به تنھایی نمی توانند بر اعصاب خود تسلط پیدا کنند و بھتر شوند. نشانه ھای این بیماری، بدون درمان می تواند برای زمانی طولانی طول بکشد.
انواع افسردگی تحت تاثیر خسارت مالی:
اختلال افسردگی درجات و شکل ھای متفاوتی دارد اما در اینجا تنھا به دو نوع متداول و مشاھده شده آن در بازارھای مالی اشاره خواھم داشت.
افسردگی می تواند تحت تاثیر علایم بارز ایجاد بیماری(در اینجا بازارھای مالی) بوسیله یک ترکیب علایم آشکار شده مانند کارکردن، مطالعه کردن، خوابیدن، خوردن، و لذت بردن بیشتر از فعالیت ھا مداخله کرده و باعث تشدید بیماری گردد. در اینجا به بررسی و علت این بیماری و علایم آن در بازارھای مالی خواھیم پرداخت. گرچه در بسیاری موارد شاھد آن بوده ایم که بیمار اختلال در جھت قطب مقابل را نشان می دھد اما عموما بیماران در یکی از دو طیف (مانیاک-دپرسیو) دسته بندی می شوند.
مانیاک: تغییرات با شدت بالا دیوانگی،شیدایی(ھیجان بی دلیل و زیاد)
دپرسیو: تغییرات با شدت کم افسردگی(پرشانی)
وقتی فرد در دوره افسرده است می تواند ھیچ علامتی نداشته باشد یا دارای ھمه علایم افسردگی باشد. ھنگامی که فرد در دوره شیدایی است، ممکن است نشانه ھایی را بروز دھد که در زیر به تفصیل در مورد آنھا صحبت خواھیم کرد.
نشانه ھای افسردگی و شیدایی:
اغلب معامله گران تعداد کمی از نشانه ھا را تجربه می کنند، برخی نیز تعداد زیادی از نشانه ھا را تجربه می کنند.
افسردگی(دپرسیو):
*اندوھگینی، دلواپسی مداوم و یا بی حوصلگی
فرد در این مرحله از معاملات خود ناراضی، نگران آینده یا معاملات جاری و در مواقعی ترجیح دوری از بازار(در عین وابستگی) را تجربه می کند.
*احساس ناامیدی، بدبینی
فرد نسبت به آینده خود و کسب درآمد از بازار بسیار احساس ناامیدی می کند. دلیل عمده این حالت درک نکردن بازار وتسلط نداشتن بر احساسات می باشد. در بعضی مواقع نیز فرد از روی بدبینی به خاطر خسارت خویش، به کارگزارش شک می ورزد.
*احساس گناه کردن، بی ارزشی، بیچارگی
این حالت اغلب در مواقعی بوجود می آید که فرد بدون در نظر گرفتن شرایط مختلف، جمع بندی نتایج و تسلط نداشتن بر مباحث، متحمل زیان می گردد در این حالت خود را سرزنش کرده، احساس گناه نسبت به از دست دادن پول و زمان خود دارد و به اعتماد به نفس وی شدیدا خدشه وارد می شود.
*فقدان علاقه یا لذت بردن از سرگرمی ھا و فعالیت ھایی که سابقاَ برایش لذت بخش بوده
این حالت عموما برای افرادی پیش می آید که قبل از ورود به مارکت یا امتحان یک استراتژی جدید، لذت و پیروزی فراوانی از این کشف خود می برند در نتیجه از سایر لذت ھا و سرگرمی ھای زندگی دست کشیده و به حد افراطی خود را وابسته به بازار و احساسات خود می بینند در نتیجه پس از مدتی خود را جدا شده از اصل خویش می یابند و بازار را باعث جدایی خویش از دنیای اطراف قلمداد می کنند.
*کاھش یافتن انرژی، خسته شدن، سست شدن تدریجی
فرد در این مرحله با اینکه نیاز به فعالیت فیزیکی چندانی در بازار ندارد. خود را وابسته و زنجیر به بازار حس می کند که توانایی فعالیت ھای بیشتررا از وی سلب کرده و در سایر فعالیت ھای زندگی با کمبود انرژی، دلتنگی و ناامیدی روبرو است.
*اشکال در تمرکز کردن، به خاطر آوردن و تصمیم گیری این حالت شایع ترین حالت در بین معامله گران زیان دیده است. زیان مالی اغلب موارد منجر به عدم تمرکز و درگیری ذھنی معامله گر می شود که نتیجه آن تصمیم گیری اشتباه، به خاطر نیاوردن قوانین شخصی و بوجود آمدن زیان ھای جدید است. این سیکل منفی می تواند زیان ھای مادی و معنوی زیادی را به معامله گر وارد نماید.
*بیماری بی خوابی، صبح زود بیدار شدن یا خواب ماندن
بر اثر این شرایط فرد از تمرکز کامل دور شده یا در زمانھایی که در بازارھای ٢٤ ساعته بازار شرایط استراتژی وی را ندارد بر اثر بی خوابی سعی در یافتن راھی برای ورود به بازار می باشد که نتیجه آن اغلب موارد زیان به حساب می باشد. در مواردی نیز دیده شده خواب فرد افزایش یافته و در حالی که در بازار حضور داشته یا شرایط بازار برای سود بالقوه آماده بوده فرد بر اثر خستگی و نیاز به استراحت، خوابیده و شرایط ایده آل معامله درست را از دست داده است.
*کم اشتھایی و کاھش وزن یا پرخوری و زیاد شدن وزن
به خاطر نیاز نداشتن حضور در بازار به فعالیت بدنی، و تمرکز ذھنی معامله گر بر شرایط بازار، اغلب معامله گران از توجه به وضعیت جسم خویش قافل شده و ناآگاھانه به سمت کم اشتھایی یا پرخوری متمایل می شوند و افراط و تفریطی ناخواسته بر وضع تغذیه ایشان حاکم می گردد.
*اندیشیدن به مرگ یا خود کشی
در موارد حاد بیماری، که فرد یا متحمل زیان زیادی گردد یا ضرر وی به زندگی شخصی اش آسیب جدی وارد کند فکر توھم زا و اشتباه خودکشی ذھن وی را مشغول می کند. با اینکه در کشورھای غربی (و کشور ما) مبادرت به خودکشی به علت زیان ھای مالی بسیار معدود می باشد اما ھمیشه باید نسبت به این شرایط، فرد و اطرافیان وی نظارت داشته باشند.
*بی قراری، زودرنجی
این حالت نیز اغلب در پی معاملات اشتباه و ھمراه با ضرر ایجاد می گردد و فرد غیر از بی قراری شخصی، بسیار نسبت به اطرافیان و شرایط حساس می شود و برای مسایل جزئی رنجش و بی قراری فراوانی را می آفریند.
*مداومت نشانه ھای جسمانی که به درمان پاسخ نمی دھند، مثل سردردھا، اختلالات گوارشی و دردھای مزمن دیگر.
باعث مداومت بیماری ھای جسمانی نیز اغلب موارد شرایط فرد در زمان حضور در بازار می باشد که فرد از شرایط جسمانی خویش غافل می شود و بدن وی به خاطر تعامل ھای روانی منفی وی با بازار قادر به پاسخ گویی به درمان نیست. جالب آنکه مداومت بیماری برعکس نشانه ھای قبلی حتی در افرادی که در بازار سود می کنند نیز دیده می شود.
شیدایی(مانیاک):
*شادی غیر طبیعی یا بیش از حد فرد در زمان کسب سود(ھرچند کوچک) بیش از حد خوشحال و شاد می شود و عکس العمل ھای شدیدی برای شادی خود بروز می دھد.
حتی در موارد حاد دیده شده فرد پس از ضرر نیز شادی داشته است که دلیل این امر معانی واھی و تفسیرھای اشتباھی است که فرد بیمار به اشتباه ضرر خویش را مترادف با سود و کسب تجربه می بیند.
*زودرنجی غیر عادی
این حالت در شیدایی، مانند حالت افسردگی اغلب از معاملات زیان آور نشات می گیرد با این تفاوت که عکس العمل فرد نسبت به عامل خارجی رنجش بسیار تھاجمی و غیر قابل پیش بینی است.
*کاھش یافتن خواب
اگر در حالت افسردگی فرد نیاز به افزایش خواب یا خواب نامنظم را تجربه می کند در این حالت فرد زمان بسیار کمی را به خواب و
استراحت خود اختصاص می دھد عموما تا دیروقت زمان خود را با بازار می گذراند و حتی با علم به اینکه تمرکزش کاھش یافته بازار را برای خود افیونی روانی تجسم می کند نتیجه این حالت نیز در قالب موارد کاھش تمرکز و زیان مالی می باشد.
*اندیشه ھای بزرگ غیر طبیعی
این حالت اغلب برای افرادی پیش می آید که تازه با بازارھای مالی آشنا شده اند. ھمانطور که قبلا اشاره شد ایشان تمامی آمال، اھداف و آرزوھای از دست رفته خویش را در این بازارھا جستجو می کنند و به خاطر درک نکردن شرایط و عوامل موثر بر بازار در قالب موارد در بدو ورود متحمل ضرر می گردند. این حالت در موارد اندک برای افراد با سابقه نیز دیده شده است.
*اندیشه ھای رقابت(تفکر رقابتی داشتن غیر واقعی با سایرین)
فرد زیان دیده برای انگیزه دادن به خویش، به ایجاد دشمن یا رقبای قوی در ذھن خویش مبادرت می ورزد. خود را در حال نبرد با بازار و رقبا می بیند. از نظر وی دور است که، حجم بالا و بازیگران متعدد، ماھیت رقابتی مستقیم را در بازار از بین برده و فرد فقط در حال رقابت با خویش و بھبود شرایط خودش است در حالی که فرد بیمار کوچکترین توجھی به این مسایل ندارد.
*افزایش میل تھاجمی
فرد معامله گر میل شدیدی به تھاجم و انتقام گیری از بازار دارد در حالی که فراموش کرده که برای به سود رسیدن در بسیاری موارد نیاز به آرامش، بیرون نشستن و تجزیه و تحلیل بازار می باشد. ایشان با فرض اینکه موقعیت ھا و حرکات بازار را از دست خواھند داد با کوچکترین و کم اھمیت ترین علایم با ھدف به زانو در آوردن بازار وارد معامله می شوند. این حالت بعد از معاملات ھمراه با زیان بسیار بیش از پیش شایع می باشد. خویشتنداری و کنترل احساسات، تنھا راه دوری گزیدن از این دام خود ساخته است.
*افزایش انرژی قابل ملاحظه
این حالت نیز قالباً در ادامه حالت تھاجمی پیش می آید و به علت اینکه فرد در بازار قابلیت تخلیه فیزیکی انرژی مازاد خویش را ندارد با افزایش تعداد و حجم معاملات سعی در تخلیه خود را دارد. نتیجه معاملات بدون تعمل و تفکر نیز کاملا مشخص می باشد.
*ناتوانی در داوری(داوری نامطلوب)
در این حالت فرد تنھا بر اساس منافع(اغلب منافع کوتاه مدت) به داوری شرایط حاکم می پردازد. از منطق و شرایط حاکم دوری گزیده و احساسات وی راھبر اعمالش می شوند. از قضاوت عادلانه و دور از احساس شرایط عاجز می شود و تنھا می خواھد بازار را بر اساس حدس ھا و گمان ھای خویش تجربه کند.
*رفتار اجتماعی نامناسب
احساس خویش در زمان متحمل ضرر شدن را به محیط خارج از بازار سوق می دھد و با ارائه رفتارھای ناھنجار،سعی در تخلیه روحی و روانی خویش دارد. قالبا به قدرت ھای بزرگتر از شرایط حاکم بر بازار می اندیشد. با دعا و توسل سعی در تسلی دادن به خویش است و پس از مدتی نظر مثبت خود نسبت به این موارد را نیز از دست می دھد.
دلایل بیرونی افسردگی:
غیر از مسایل حضور و معاملات در بازار، عوامل دیگری نیز میتواند بسط دھنده و تاثیرگذار بر روی بیماری باشد. یکی از این عوامل که ھنوز دلایل علمی تاثیر آن بر بیماری افسردگی کشف نشده عوامل آسیب پذیری زیست شناختی ارثی بیماری می باشد به این معنا که افراد دارای سابقه افسردگی در خانواده یا نزدیکان با حضور در بازارھای مالی استعداد بیشتری برای ابتلا به این بیماری را دارا می باشند. دلایل بیرونی دیگر مانند فشار مالی، استرس خانه، محل کار و تحصیل نیز می توانند از علایم بروز افسردگی فرد در بازار باشند. از دیگر دلایل علاقه فرد به بازارھای مالی، سابقه افسردگی در وی و فقدان توانایی برقراری ارتباط با محیط و دیگران می باشد وی در این شرایط با حضور در بازار سعی در پوشاندن این نقیصه خویش دارد.در این قضیه در صورت کسب نکردن سود نه تنھا کمکی به وی نمی شود بلکه علایم بیشتر و حادتری از بیماری در وی دیده می شود.
با اینکه زنان دو برابر مردان به افسردگی مبتلا می شوند اما عموما در بازارھای مالی، مردان استعداد بیشتری برای ابتلا دارند و عموما عواقب بدتری از بیماری را تجربه می کنند. نکته دیگر عکس العمل مردان در مقابله با ضرر و ھجوم علایم افسردگی، رجوع ایشان به الکل و مواد مخدر می باشد بدین وسیله ایشان سعی در پنھان کردن و منحرف کردن ذھن خویش را دارند و ناخواسته به بیماری خویش دامن میزنند.
در مورد افسردگی در مردان، مساعدت و پذیرش کمتر ایشان نسبت به بیماری بسیار شایع می باشد مخصوصا اگر عامل بیماریشان، بازار و زیان ھای مالی باشد بسیار در مقابل پذیرش و درمان مقاومت نشان می دھند.
ارزیابی و درمان افسردگی:
اگر در فرد بعد از حضور در بازارھای مالی تعدادی از علایم بالا ظاھر شده است وی باید توجه بیشتری نسبت به خود داشته باشد و در صورت نیاز به پزشک مراجعه کند. البته این امکان بسیار محتمل است که دلیل علایم بالا بازارھای مالی نباشند یا تشخیص اصلا بیماری افسردگی نباشد. اما عموما این تشخیص باید به پزشک سپرده شود تا وی با بررسی احتمالات بواسطه آزمایش، مذاکره و تست ھای آزمایشگاھی تشخیص درست را بدھد. ترجیحا در زمان مراجعه فرد به پزشک وی باید شرایط کامل بازار و افکار خویش را نسبت به آن برای پزشک به تفصیل توضیح دھد. آگاھی پزشک نسبت به شرایط و افکار بیمار، میتواند کمک شایانی به وی در تجویز دارو یا گفتگو درمانی بکند. درمان ھای شناختی، رفتاری به بیماران کمک می کند که شیوه ھای تفکر و رفتار منفی ای را که غالبا با افسردگی مرتبط بوده اند را تغییر دھند.
چگونه می توانید به خود کمک کنید؟
در اینجا بر آن نیستم اصول ریز و کاربردی روانشناسی معاملات و مدیریت سرمایه را یادآوری کنم؛ اما اصولی که میتواند به فرد در درمان یا جلوگیری از افسردگی کمک کند را به صورت خلاصه ذکر می کنم.
*قراردادن اھداف واقع بینانه و به عھده گرفتن مسئولیت اھداف واقع بینانه نسبت به موفقیت در بازار، برعھده گرفتن نتایج تمامی تصمیمات، پرھیز از حضور در بازارھای واقعی تا قبل از رسیدن به استراتژی سودآور، می تواند کمک شایانی به فرد در درمان افسردگی داشته باشد.
*خُرد کردن کارھای بزرگ به کوچک، حق تقدم برای کارھا و انجام دادن ھرآنچه که می توانید به ھمان اندازه که می توانید.
مساله کوچک کردن و خُرد کردن اھداف و کارھای بزرگ میتواند تاثیر عمیقی بر موفقیت و آرامش فرد بگذارد. ایجاد برنامه برای اولویت بندی کارھا می تواند باعث آگاھی فرد نسبت به برنامه و موقعیت خویش گردد و نکته دیگر این قسمت نیز دوری نکردن از بازار توسط معامله گر و تلاش در جھت پیشرفت می باشد به شرطی که فرد از خود انتظار ایجاد نکند ولی در حد توان برای اھداف مالی خویش تلاش داشته باشد.
* کوشش برای با سایر مردم بودن و اعتماد کردن به آنھا، سھیم شدن در فعالیت ھایی که میتواند احساس بھتری بوجود آورد.
در بازارھای مالی از طریق اتاقھای کنفرانس اینترنتی، انجمن ھای گفتگوی تخصصی و نزدیکی به دیگر فعالان بازار خود را در بطن تعاملا با دیگران قرار دھد به یکی از ھمکاران امین خود اطمینان کند و شرایط خود را برایش بازگو کند تا وی از نقطه نظری جدید کمک حال باشد.
تعامل با جمع، از فشار روانی تنھایی و مرموز بودن می کاھد و این میتواند دقیقا ھمان چیزی باشد که غیر از اطلاعات فنی میتواند موقعیت روانی فرد را بھبود بخشد.
*فعالیت ھای جنبی مورد علاقه
قبل از آشنایی با بازارھای مالی به احتمال زیاد فرد تفریحات و سرگرمی ھای لذت بخش زیادی برای خود داشته است، باید دوباره به انجام آنھا رو بیاورد. ورزش ملایم انجام دھد، به سینما برود، موسیقی مورد علاقه اش را گوش کند، در مراسم مذھبی یا اجتماعی که برایش لذت بخش است شرکت کند و حتی اگر برحسب شرایط کاری در منزل فعالیت میکند به ظاھر و لباس خود اھمیت دھد. تمامی این کارھا در بھبود وضع روحی و مالی فرد تاثیری فراوان دارد.
*قبول اینکه احساس بھتر زمان میبرد
این نکته را بپذیرد که اگر شرایط روحی نامناسبی دارد یک شبه افکار و عقاید وی تغییر نمیکند و این مساله به مرور زمان حل می شود به خاطر بھبود شرایط روحی و مالی خویش بیش از حد به خود فشار نیاورد. در حد امکان تلاش خویش را انجام دھد اما اجازه دھد زمان ایده آل ھا را بیافریند.
*به تعویق انداختن تصمیمات مھم
تا حد امکان معاملات واقعی خود را متوقف کند یا حجم آنرا به میزان قابل توجھی کاھش دھد. حسابھای مجازی را بار دیگر امتحان کند واز آنھا لذت ببرد.دوره ھای آموزشی جدیدی را تجربه کند.برای بھبود وضعیت خویش از به تعویق انداختن تصمیمات مھم زندگی شخصی(تغییر کار، ازدواج و غیره) ابایی نداشته باشد. مطمئن باشد این تعویق در بھبود وضعیت وی بسیار مفید خواھد بود.
*مثبت اندیشی را با منفی اندیشی جایگزین کنید
با اینکه در بازارھای مالی نیاز وافری به تحلیل واقعی بازار می باشد اما این نکته ھیچ منافاتی با مثبت اندیشی ندارد.بلکه سم واقعی ذھن ایجاد تفکر منفی است که بر گرفته از بیماری افسردگی درجات متفاوتی دارد بنابراین برای بھبودی بیماری و شرایط خودتا حد امکان مثبت بیاندیشد.
نویسنده:
جناب خسروی