بازار فارکس
751بازدید
چگونه الگوهای کندل استیک نمودار را بخوانیم؟
1400/10/23
مقاله آموزشی

خواندن الگوهای کندل استیک: نکات مهم مقاله

  • نمودارهای کندل استیک با نمودارهای میله ای تفاوت زیادی دارند.
  • معامله گران معمولاً استفاده از نمودارهای کندل استیک را برای معاملات روزانه ترجیح می دهند؛ زیرا با کمک این نمودارها به راحتی می توان عملکرد قیمت را مشاهده کرد.
  • برای بکارگیری تحلیل نمودار کندل استیک در استراتژی معاملاتی، دانستن اجزای کلیدی هر کندل و مفهوم آنها بسیار مهم است.

  نمودار کندل استیک (شمعی) چیست؟

نمودار کندل استیک به سادگی نموداری متشکل از کندل های جداگانه است که معامله گران از آن برای درک عملکرد قیمت استفاده می کنند. کندل استیکِ عملکرد قیمت شامل مشخص کردن نقطه باز شدن قیمت برای یک بازه زمانی خاص، جایی که قیمت در آن بازه زمانی بسته می شود، و همچنین قله و دره قیمتی در آن بازه زمانی است.

عملکرد قیمت می تواند به معامله گرانِ تمام بازارهای مالی علایمی از روندها و بازگشت روندها بدهد. برای مثال، تعدادی از کندل‌ ها می ‌توانند الگوهایی را تشکیل دهند که در نمودارهای فارکس نشان دهنده بازگشت یا ادامه روندها باشند. کندل ‌ها همچنین می ‌توانند الگوهای جداگانه ‌ای را تشکیل دهند که نقاط ورود خرید یا فروش در بازار را مشخص کنند.

دوره ای که هر کندل نشان می دهد به بازه زمانی انتخاب شده توسط معامله گر بستگی دارد. یک بازه زمانی محبوب در بازار، بازه روزانه است؛ بنابراین کندل روزانه قیمت باز شدن، بسته شدن، قله و دره قیمتی آن روز را به تصویر می‌ کشد. اجزای مختلف یک کندل می توانند به معامله گر در پیش بینی حرکت قیمت کمک کنند؛ به عنوان مثال، اگر یک کندل بسیار پایین تر از سطح باز شدن، بسته شود، این ممکن است نشان دهنده کاهش بیشتر قیمت باشد.

تفسیر کندل در نمودار کندل استیک

تصویر زیر شکل یک کندل معمولی را نشان می دهد. در ساختار هر کندل قیمتی سه بخش خاص (نقطه باز شدن، نقطه بسته شدن، سایه های کندل{Wick}) وجود دارد. اولین نکته ای که باید در نظر گرفت قیمت باز و بسته شدن کندل ها است. این نقاط مشخص می کنند که قیمت یک دارایی در بازه زمانی معین از کجا شروع می شود و در چه نقطه ای به پایان می رسد؛ این دو بدنه یک کندل را تشکیل می دهند. هر کندل بیانگر حرکت قیمت برای دوره زمانی مشخصی است. اگر به نمودار روزانه نگاه می کنید، هر کندل جداگانه قیمت باز و بسته شدن و همچنین سایه قله و دره قیمتی آن روز را نشان می دهد.

قیمت باز شدن:

قیمت باز شدن نشان دهنده اولین قیمت معامله شده در شکل گیری کندل جدید است. اگر قیمت شروع به صعود کند، کندل سبز یا آبی می شود (رنگ ها بسته به تنظیمات نمودار متفاوت است). اگر قیمت کاهش یابد کندل قرمز می شود.

قله قیمتی:

بالاترین نقطه سایه بالایی (upper wick) نشان دهنده بالاترین قیمت معامله شده در طول آن دوره است. اگر سایه بالایی وجود نداشته باشد به این معنی است که قیمت باز یا بسته شدن، بالاترین قیمت معامله شده است.

دره قیمتی:

کمترین قیمت معامله شده، قیمت پایینِ سایه پایینی (lower wick) است و اگر سایه پایینی وجود نداشته باشد، کمترین قیمت معامله شده همان قیمت بسته یا باز شدن در کندل صعودی است.

قیمت بستن شدن:

قیمت بسته آخرین قیمت معامله شده در دوره زمانی شکل گیری کندل است. در اکثر نمودارها اگر قیمت بسته شدن کمتر از قیمت باز شدن باشد، کندل به صورت پیش ‌فرض قرمز می ‌شود. از طرف دیگر، اگر قیمت بسته شدن بالاتر از قیمت باز شدن باشد، کندل سبز یا آبی خواهد شد (رنگ کندل مجددا به تنظیمات نمودار بستگی دارد).

سایه (فتیله)

بخش مهم بعدی کندل فتیله (wick) است که از آن به عنوان «سایه» (shadow) نیز یاد می شود. سایه ها بسیار حیاتی هستند زیرا بالاترین و پایین ترین نقاط قیمت را برای یک دوره مشخص نشان می دهند. سایه ها به سادگی قابل شناسایی هستند چراکه از لحاظ بصری نازک تر از بدنه کندل می باشند. اینجاست که قدرت کندل ها آشکار می شود. در مقایسه با نقاط ثابت (بالاترین و پایین ترین نقاط)، کندل ‌ها معامله‌ گران را نسبت به حرکت مستمر بازار آگاه می کنند.

جهت حرکت:

جهت حرکت قیمت با رنگ کندل مشخص می شود. اگر قیمت کندل بالاتر از قیمت باز شدن کندل بسته شود، پس قیمت به سمت بالا حرکت می کند و کندل آبی می شود (رنگ کندل به تنظیمات نمودار بستگی دارد). اگر کندل قرمز باشد، قیمت زیر قیمت باز شدن بسته شده است.

دامنه یا محدوده (رنج):

اختلاف بین بالاترین و پایین ترین قیمت کندل محدوده آن را تشکیل می دهد. می توانید دامنه کندل را با کم کردن قله قیمتی بالای سایه بالایی از دره قیمتی سایه پایینی محاسبه کنید. (محدوده = بالاترین نقطه - پایین ترین نقطه).

داشتن این دانش در مورد کندل ها و نقاط مختلف آنها، به این معنی است که معامله‌ گرانی که از نمودار کندل استیک استفاده می‌ کنند، در تشخیص خطوط روند، الگوهای قیمت و امواج الیوت مزیت آشکاری نسبت به بقیه معامله گران دارند.

مقایسه نمودار میله ای با نمودار شمعی (کندل استیک)

همانطور که از تصویر زیر می بینید، نمودارهای کندل استیک مزیت مشخصی نسبت به نمودارهای میله ای دارند. نمودارهای میله ای به اندازه نمودارهای شمعی بصری نیستند و الگوهای کندل استیک یا الگوهای قیمتی آنها نیز هم از لحاظ ظاهری قابل قیاس نیستند. علاوه بر این، میله ‌های روی نمودار میله ‌ای، تشخیص جهت حرکت قیمت را دشوار می ‌کنند.

نحوه بررسی الگوهای کندل استیک نمودار

روش های مختلفی برای بکارگیری و بررسی نمودار شمعی وجود دارد. تحلیل نمودار کندل استیک به استراتژی معاملاتی و بازه زمانی دلخواه شما بستگی دارد. برخی استراتژی ها تمایل دارند از الگوهای کندل استیک استفاده کنند در حالی که برخی دیگر ترجیح می دهند الگوهای قیمتی را تشخیص دهند.

بررسی الگوهای تک شمعی

کندل های جداگانه می توانند اطلاعات زیادی در مورد تمایلات فعلی بازار ارائه دهند. الگوهایی مانند الگوی چکش (Hammer)، ستاره دنباله دار (shooting star)، و مرد دارآویز (hanging man)، علایم بسیار مفیدی را در مورد تغییر جهت حرکت روند و مسیر احتمالی قیمت در اختیار معامله گران قرار می دهند.

همانطور که از تصویر زیر می بینید، کندل چکش گاهی اوقات نشان دهنده بازگشت روند است. کندل چکش دارای سایه پایینی بلند با بدنه کوچک است. قیمت بسته شدن آن بالاتر از قیمت باز شدن آن است. مفهوم کندل چکش ساده است: قیمت در حال کاهش یافتن بود اما خریداران وارد صحنه شدند و قیمت را صعودی کردند. این کندل یک سیگنال صعودی برای ورود به بازار، نشانه ای برای کوتاه کردن استاپ لاس یا علامتی برای بستن پوزیشن فروش است.

معامله ‌گران می ‌توانند پس از بسته شدن کندل چکش، وارد معاملات خرید شوند و از این الگو به نحو احسن استفاده کنند. کندل های چکش بسیار مفید هستند چراکه معامله ‌گران می ‌توانند با استفاده از آنها استاپ لاس های کوتاهی را اعمال کنند (استاپ لاس هایی که پیپ های کمی را ریسک می کنند). تیک پرافیت (حد سود) باید به گونه ای قرار گیرد که نسبت ریسک به ریوارد مثبت را تضمین کند. بنابراین، تیک پرافیت بزرگتر از استاپ لاس است.

شناسایی الگوهای قیمتی در چند کندل

نمودارهای کندل استیک معامله گران را قادر می سازند تا الگوهای قیمتی که در نمودارها شکل می گیرند را تشخیص دهند. با شناسایی این الگوهای قیمتی، مانند الگوی پوششی صعودی (bullish engulfing) یا الگوهای مثلث (triangle patterns)، می توانید با استفاده از آنها سیگنال های ورود یا خروج از بازار را مشخص کنید.

برای مثال، در تصویر زیر الگوی پوششی صعودی را داریم. الگوی پوششی صعودی ترکیبی از یک کندل قرمز و یک کندل آبی است که کل کندل قرمز را «پوشش» می دهد. این الگو می تواند نشان دهنده پایان حرکت نزولی یک جفت ارز باشد. معامله گر با وارد شدن به معاملات خرید پس از بسته شدن کندل آبی می تواند از این الگو به نحو احسن استفاده کند. به یاد داشته باشید که این الگوی قیمتی تنها زمانی شکل می گیرد که کندل دوم بسته شود.

مانند الگوی چکش، معامله گر می تواند استاپ لاس را زیر الگوی پوششی صعودی قرار دهد (استاپ لاس کوتاه). پس از آن معامله‌ گر می تواند حد سود تعیین کند.