شاخص CPI امریکا
شاخص قیمت مصرف کننده(CPI) امریکا، معیاری است که میانگین تغییر قیمتهای پرداخت شده توسط مصرف کنندگان امریکایی برای کالاها و خدمات را در طول زمان بررسی میکند و یکی از پرکاربردترین شاخصهای تورمی است.
میزان تغییرات CPI نشان دهنده وضعیت اقتصادی ایالات متحده است که اطلاعات مهمی از تغییرات هزینه زندگی در طول زمان ارائه میدهد.
در امریکا، اداره آمار کار (BLS)، که بخشی از وزارت کار امریکا است، مسئول محاسبه و انتشار شاخص قیمت مصرفکننده است. BLS دادههایی را در مورد قیمت انواع کالاها و خدمات جمع آوری میکند که همه چیز، از مسکن و پوشاک گرفته تا آموزش و مراقبتهای پزشکی، را پوشش میدهد. از CPI برای بررسی تورم و کمک به سیاستگذاران، کسب و کارها و مردم در تصمیمگیریهای اقتصادی آگاهانه استفاده میشود.
شاخص CPI هر ماه میلادی برای دو دوره ماهانه و سالانه و عموما در هفته دوم ماه منتشر می شود و ابزاری ضروری برای ارزیابی تغییرات در سطح کلی قیمت کالاها و خدمات در اقتصاد امریکا است. CPI به عنوان یک شاخص اقتصادی کلیدی عمل کرده و نقش مهمی در شکل دادن به سیاستهای اقتصادی و تصمیمات پولی توسط فدرال رزرو ایفا میکند.
گزارشCPI بالاتر از حد انتظار برای دلار مثبت/صعودی در نظر گرفته میشود، در حالی که گزارش پایینتر از حد انتظار برای دلار منفی/نزولی در نظر گرفته میشود.
شاخص قیمت مصرفکننده(CPI) چیست؟
تاثیرات CPI امریکا بر شاخصها
شاخص قیمت مصرف کننده(CPI) میتواند تأثیرات مختلفی روی بازارهای مالی از جمله شاخص های اصلی مانند میانگین صنعتی داو جونز(DOW) ، NASDAQ و S&P 500 داشته باشد. در این بخش به بررسی مختصر این تاثیرات میپردازیم.
نرخ بهره و انتظارات تورمی:
افزایش CPI ممکن است نشان دهنده افزایش تورم باشد. بانکهای مرکزی، مانند فدرال رزرو، برای آرام کردن وضعیت اقتصادی، اغلب با افزایش نرخ بهره به تورم بالا واکنش نشان میدهند. افزایش نرخ بهره میتواند بر قیمت سهام تأثیر بگذارد، به ویژه برای سهام رو به رشد که ممکن است با کاهش ارزش فعلی با نرخ تنزیل بالاتر، مواجه شوند.
اوراق قرضه در مقایسه با سهام:
افزایش تورم میتواند منجر به افزایش بازده اوراق قرضه شود، زیرا سرمایهگذاران برای جبران کاهش قدرت خرید پول، بازده بالاتری را تقاضا میکنند. با افزایش بازده اوراق، سرمایهگذاریهای دارای درآمد ثابت نسبت به سهام جذابتر میشوند، که ممکن است منجر به انتقال سرمایهگذاریها از سهام به اوراق قرضه شود و بر شاخصهای سهام تأثیر بگذارد.
عملکرد بخشها:
بخشهای مختلف اقتصاد به طور متفاوتی به تورم واکنش نشان میدهند. به عنوان مثال ، صنایعی مانند خدمات عمومی و کالاهای اساسی مصرفکننده ممکن است در مواقع افزایش تورم، نسبت به بخشهای چرخهای مانند فناوری، عملکرد بهتری داشته باشند. ترکیببندی شاخصها میتواند بر نحوه واکنش آنها به تغییرات انتظارات تورمی تأثیر بگذارد.
تمایلات بازار و اعتماد سرمایه گذاران:
بینش و انتظارات، نقش مهمی در حرکات بازار دارند. اگر سرمایهگذاران بر این باور باشند که تورم به خوبی مدیریت شده و در سطوح قابل قبولی است، ممکن است تاثیر قابل توجهی بر بازارها نداشته باشد. با این حال، افزایش غیرمنتظره یا شدید تورم میتواند باعث ایجاد عدم اطمینان شده و منجر به ایجاد ریسک گریزی در بازار شود.
تاثیر ارز:
تورم میتواند بر ارزش پول کشور تأثیر بگذارد. اگر تورم سریعتر از سایر کشورها افزایش یابد، میتواند منجر به کاهش ارزش پول شود. این امر به نوبه خود ممکن است بر شرکتهای چند ملیتی و قیمت سهام آنها و همچنین بر شاخصها تأثیر بگذارد.
درآمد و ارزشگذاری:
تورم میتواند بر درآمد و تعیین ارزش شرکتها تأثیر بگذارد. شرکتها ممکن است با هزینههای بالاتری روبرو شوند که بر حاشیه سود آنها تأثیر میگذارد. علاوه بر این، افزایش تورم ممکن است منجر به تغییراتی در معیارهای ارزشگذاری شود که سرمایه گذاران برای ارزیابی سهام استفاده میکنند.
اثرات CPI بر نزدک، داوجونز و S&P 500
زمانی که CPI بالاتر از حد انتظار باشد، نشان میدهد که تورم در حال افزایش است. در صورتی که فدرال رزرو از تورم به وجود آمده رضایت نداشته باشد و اعلام کند برای کنترل آن وارد عمل خواهد شد این امر میتواند منجر به ریسکگریزی سرمایهگذاران شود که ممکن است بر قیمت سهام فشار نزولی وارد کند.
برعکس، CPI کمتر از حد انتظار، نشان میدهد که تورم در حال کاهش است، به این امید که فدرال رزرو برای رونق بخشیدن به اقتصاد دست به کار خواهد شد، میتواند اعتماد سرمایهگذاران را افزایش داده و منجر به افزایش قیمت سهام شود.
نزدک: نزدک یک شاخص technology-heavy است (یعنی بسیاری از سهام معامله شده یا نگهداری شده در آن، متعلق به شرکتهای فناوری است) و شرکت های فناوری، نسبت به تغییرات تورم حساس هستند. این موضوع به این دلیل است که رشد تدریجی تورم میتواند به مرور قدرت خرید مصرفکنندگان را کاهش دهد که ممکن است منجر به کاهش تقاضا برای محصولات بخش فناوری شود. بنابراین، افزایش مکرر CPI میتواند رشد نزدک را نیز با کندی و سردی همراه کند.
داوجونز: داوجونز شاخص گستردهتری است که شرکتهای مختلفی از جمله بسیاری از شرکتهای کالاهای اساسی را شامل میشود. شرکتهای کالاهای اساسی مصرفکننده، نسبت به شرکتهای فناوری، حساسیت کمتری نسبت به تورم دارند، اما همچنان میتوانند تحت تأثیر تغییرات هزینههای مصرفکننده قرار بگیرند. بنابراین، افزایش CPI میتواند بر داوجونز نیز فشار نزولی وارد کند.
S&P 500: شاخص S&P 500، نسبت به نزدک یا داوجونز، طیف وسیعتری از شرکتها را در بر میگیرد. در نتیجه، S&P 500 به اندازه دو شاخص دیگر نسبت به تغییرات تورم حساس نیست. با این حال، افزایش مکرر CPI به این دید که فدرال رزرو به زودی قصد دارد برای کنترل آن هزینه های استقراض را افزایش دهد و مصرف را سرد کند، همچنان میتواند تاثیر منفی بر S&P 500 داشته باشد.
به طور کلی، CPI یک شاخص اقتصادی مهم است که می تواند تأثیر قابل توجهی بر بازار سهام داشته باشد. سرمایهگذاران باید CPI را با دقت بررسی کنند و از تأثیر بالقوه آن بر سبد سرمایهگذاری خود آگاه باشند.
توجه به این نکته مهم است که در حالیکه ممکن است بین شاخصهای اقتصادی مانند CPI و حرکات بازار سهام همبستگی وجود داشته باشد، این رابطه پیچیده است و عوامل مختلف دیگر (شرایط اقتصادی جهانی، رویدادهای ژئوپلیتیکی، گزارشهای سود شرکتها و غیره) نیز نقش مهمی در شکل دادن به پویایی بازار دارند. سرمایهگذاران و تحلیلگران، هنگام تصمیمگیری در خصوص سرمایهگذاری و ارزیابی تأثیر بالقوه شاخصهای اقتصادی بر بازارهای مالی، عوامل متعددی را در نظر میگیرند.